برداشتی آزاد، از «آزادی» در بیانات آیت الله خامنه‌ای ┄┄┅••┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄••┅┄┄ 🌐 [آزادی که اسلام مطرح می‌کند به چه معنی است و چه رابطه‌ای با آزادی‌های طرح شده توسط دیگر نظامات فکری دارد؟] 💠 وجه اشتراکِ تمام مکاتب فکری بشری در رابطۀ با مسئله "آزادی"، این است که تمام این مکاتب، یکی از مصادیق بارز آزادی مطلق را دیکتاتوری می‌دانند! بله دیکتاتوری! گرچه به آن تصریح نداشته باشند؛ منظور آنست که آزادی مطلق و بی بند و باری (نه فقط به معنای فرهنگی آن، بلکه حتی مصادیق اجتماعی آن) ضد آزادی عمل کرده و آزادی را می‌بلعد. یک دیکتاتور مطلقاً آزاد است هرکاری که می‌خواهد بکند، اگرچه آن کار بر ضد آزادی دیگر افراد بشر بوده و موجب استثمار آنان شود و در نتیجه آزادی آنان را سلب کند. پس ملاحظه کردید که چطور، آزادی مطلق بر ضد آزادی عمل کرده و آن‌را هضم می‌کند… 💠 پس تا به اینجای کار مشخص شد که برای اقامۀ آزادی، باید "مرزها و چارچوب‌ها"یی برای آن در نظر گرفت تا آزادی، مطلق و بی‌قید و بند نشده، و بر ضد خود عمل نکند. پس اینکه آزادی باید حد و مرز داشته باشد، اصلِ موضوعه‌ای بین تمام مکاتب فکری‌ست. در نتیجه آنچه که نظر مکاتب مختلف را نسبت به آزادیْ از ریشه جدا می کند، همین مرزها و چارچوب‌هاست. انسان برای آنکه بتواند از حق آزادی خود استفاده تام و کامل را ببرد، باید محدود شود تا آزادی مطلق او باعث آسیب به آزادی دیگران نشود. [البته حساب "آنارشیست ها"یی که در اواخر قرن هجده و اوئل قرن نوزده پدید آمدند جداست؛ گرچه آنان نیز در عمل به آنچه می گفتند عمل نمی کردنند و بنا بر اقتضاء آزادی، مرزهایی را برای آن در نظر می گرفتند!] 💠 مرزهای آزادی در مکاتب غربی، فی الجمله در دو گزاره خلاصه میشود: ۱- انطباق آزادی با "قانون"، به نحوی که از آن تخطی نشود. ۲- «عدم تعرض به آزادی دیگران»، یعنی مرز آزادی هر کس، تا آزادی فرد دیگر است. فعلاً در رابطه با محتوای این دو گزاره و ماهیت قانون‌گذاری بحثی نداریم؛ این مطلبْ خود، بحثی جدا می‌طلبد… ♻️ حال به سوال اصلی می‌پردازیم: رابطۀ مرزهای آزادی مطروح در اسلام، و این دو مرز چیست؟ آیا کاملاً متفاوت اند ویا آنکه اشتراکاتی با یکدیگر داردند؟... ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ۱۳۹۸/۰۹/۰۱۳ ❇️ ادامه دارد...