برف میبارید و ما آرام،
گاه تنها، گاه با هم، راه میرفتیم.
چه شکایت های غمگینی که میکردیم،
یا حکایتهای شیرینی که میگفتیم.
هیچکس از ما نمیدانست
کز کدامین لحظه شب کرده بود این
باد #برف آغاز. 🌨
هم نمی دانست کاین راه خم اندر خم
بکجامان می کشاند باز...
📖
#شاملو
📷
#محمد_برهان