بربری جان! صبح ها بیدار گردم چون زخواب
تا نبینم روی سُرخت دل بود در پیچ و تاب 😋
بر سر سفره چو بینم روی نیکوی تو را
پشت پایی می زنم بر جایگاه نرم خواب 💪🏻
می جهم چونان سپند از جا به عشق روی تو
می دوم با سر برای دست و رویم سوی آب ☺️
بر سر سفره چو بینم روی نیکوی تو را
گوئیا با حرص دندان می کشم سیخ کباب 🤤
سی ریالت بود قیمت یک زمان یادش به خیر
گر که سی تومان شوی هم گیرمت من با شتاب 😍