⭕️ زن در دیدگاه ارسطو (۱) ⭕️ 💠 در فضای مجازی و کتاب‌هایشان می‌نویسند: «ارسطو، فیلسوف مشهور یونانی، تصور می‌کرد که زنان بی‌نظمی و شر می‌آورند، کاملاً بی‌فایده هستند و بیش از دشمن باعث سردرگمی می‌شوند. به همین دلیل، جدا نگه داشتن آنان از بقیه افراد جامعه را بهترین ایده می‌دانست». بعد برای آنکه ادای تحقیق را دربیاورند و سند بدهند، چنین ارجاع می‌دهند: 📚 O’Pry, Kay. 2015. “Social and Political Roles of Women in Athens and Sparta.” The Saber and Scroll Journal 1 (2). یعنی به مقاله‌ی .pry kay o رجوع کنیم که درباره‌ی نقش سیاسی و اجتماعی زنان در آتن و اسپارت نوشته است. نویسنده‌ی مقاله خانمی هست که همان نقش حسن میلانی ما را در غرب برعهده دارد. بعد که می‌رویم آن مقاله را می‌یابیم و می‌خوانیم نوشته است: «Aristotle thought that women brought disorder, evil, and were utterly useless and caused more confusion than the enemy.» یعنی: ارسطو می‌گوید زن شر و بی‌نظمی می‌آورد و کاملاً بی‌فایده هستند و بیش از دشمنان موجب سردرگمی می‌شوند. بعد این مقاله برای انتساب این عقیده به ارسطو چنین ارجاع می‌دهد: 📚 Aristotle, “On the Lacedeamonian Constitution, c. 340 BCE,” Ancient History Sourcebook, www.fordham.edu/Halsall/ancient.aristotle-sparta.asp (accessed February 27, 2012). 💠 نحوه‌ی مقاله‌نویسی و ارجاع‌دادنش دقیق همانند حسن میلانی است. طوری که اگر خودش هم دوباره مقاله را بخواند و بخواهد به منبع رجوع کند نمی‌تواند!! پس از پاسکاری سندی، در نهایت به سایت دانشگاه فوردهام می‌رسیم که درباره‌ی تاریخ یونان باستان مطالبی نوشته و در یکی از صفحاتش در مورد قانون اساسی لاکدامونی‌ها هم مطالبی نوشته است که در برخی سطور از کتاب سیاست ارسطو هم استفاده کرده است. در نهایت به کتاب سیاست ارسطو می‌رسیم که چنین گفته است: «همانگونه که هر خانواده از زن و مرد پدید می‌آید، نیمی از هر کشور نیز به زنان و نیم دیگر به مردان وابسته است. از این نکته برمی آید که هر کشوری که در آن وضع زنان سامان درست نیابد، نیمی از مردمش در حق قانون سهل انگاراند و این همان وضعی است که در اسپارت حکم فرماست، زیرا قانونگزار آن چون خواسته که همشهریانش مَنشی استوار و نیرومند داشته باشند، فقط درباره‌ی مردان قانون نهاده و زنان را یکسره فراموش کرده است. از اینرو زنان اسپارتی هرزه کار و تجمل پرست‌اند. نتیجه‌ی پرهیزناپذیر حکومتی که بدینگونه بگردد آنست که ثروت نزد مردمان ارج بسیار می‌یابد، به ویژه اگر زنان بر مردان مسلط باشند؛ میان بیشتر ملل جنگجو و سپاهی حال چنین است، مگر نزد سلتیان و اقوامی که غلامبارگی را آشکارا پیشه‌ی خود ساخته‌اند. کار افسانه‌سرای کهن که آرس را با ونوس دمساز کرده است حکمتی دارد و نشان می‌دهد که مردان همه‌ی نژادهای جنگجو میلی دارند تا هم به یکدیگر و هم به زنان سخت عشق بورزند. این خصوصیت در اسپارت وجود داشت و نتیجه آن شد که در روزگار شکوه و سروری آن سررشته‌ی بسیاری از امور به دست زنان افتاد. وانگهی چه توفیری دارد که زنان فرمانروا باشند یا کسانی که از فرمان زنان خود پیروی میکنند؟ فرجام هر دو یکی است، (مثالی می‌آوریم) حتی در زمینه‌ی دلاوری، که در زندگی روزانه به کار نمی‌آید اما به هنگام جنگ بسیار ضروری است، زنان اسپارتی زیان‌های بزرگ به کشور خود رسانده‌اند، مثلاً در زمان حمله‌ی تبیانی‌ها، 👈برخلاف زنان شهرهای دیگر👉، به هیچ کار سودمندی برنخاستند و بیش از خود دشمن، آشوب و دردسر برای کشور فراهم کردند.» 📚 Aristotle, Politics, 2, 9, 1269B. 💠 به‌طور خلاصه می‌گوید چون قانونگزار اسپارتی‌ به زنان و امورشان توجه نکرده، زنان اسپارتی تجملاتی و هرزه شدند و وقتی امور را به دست گرفتند حتی از پس امور جنگی هم برنیامدند و به اسپارت خسارت وارد کردند. اما زنان شهرهای دیگر چنین نبودند چون قانونگزار به امور زنان توجه داشت و مانع بروز صفات غیراخلاقی در زنان شده بود. نیمی از سرنوشت کشور به دست زنان است. کجای این جملات تقبیح و ذمّ زنان است؟! این‌ها متن می‌خوانند یا چشمشان مشکلی دارد؟! برای ارسطو ثواب جمع می‌کنند؟! ادامه دارد ...