💡چه کسی به جنگ زده های ایرانی کمک می کند؟ ✍️مهدی افراز 🔹چهارشنبه، صبح، بعد از عملیات وعده صادق ۲، جمعی از معلمان در مدرسه دخترانه متوسطه دوم در منطقه پردیسان قم تصمیم می گیرند برای بزرگداشت و برگزاری جشن، با خرج خودشان میان ۴۰۰ نفر دانش آموز مدرسه شیرینی پخش کنند. شیرینی ها پخش می شود ولی ده ها دانش آموز در حرکتی نمادین شیرینی های خودشان را به سطل زباله می ریزند، با این استدلال که؛ "شیرینی جنگ که خوردن ندارد"... 🔸ذهن جامعه ایران سخت ترین هسته دفاعی و مرکزی ترین رینگ پدافندی از جریان مقاومت در جهان است. اقتدار جمهوری اسلامی نه بر موشک و پهباد که بر ایمان عمومی ایرانیان است. از این موشک ها و پهبادها همه دارند اما آن چه ندارند اراده عمومی است. خیلی سال است که این اراده آماج هجمه های ادراکی است و حتما محصول این جنگ شناختی در زمان خودش به میدان کشانده خواهد شد. فردای اولین حمله نظامی اسرائیل مشخص خواهد شد که ذهن ایران تا چه میزان جنگ زده است. 🔹ذهن ایران دهه هاست به واسطه ارائه حرفی متفاوت برای بشریت و محقق نمودن بخش های مهمی از این گفتار در عرصه زندگی، متحمل این ضربات شده است. مردم ما در تداوم این حرکت امروز با وضعیت پیچیده ای مواجه شده اند، این پیچیدگی شدیداً به اقتضائات دوران مقاومت مرتبط است. پی گرفتن یک مسیر متفاوت از خواست قدرت ها و عدم پذیرش اراده آن ها ما را با چالش های درونی و بیرونی متعددی مواجه ساخته که موجب شده است بخش هایی از جامعه نسبت به ادامه این مسیر دچار تردیدهایی شوند. این تردید لزوماً به حساب و کتاب های سودجویانه و هزینه و فایده های منفعت طلبانه مربوط نیست و بخش مهمی از این تردیدها متوجه احساس هویت و حقانیت نسبت به مسیری است که در پیش گرفته ایم. 🔸منشأ اصلی این تردیدها، احساس بیگانگی با هویت مقاومت می باشد. در شرایطی که جامعه ایران شدیدا در حال مقاومت است اما به جهت درگیر شدن با این چالش تا حدودی احساسات خودآگاهانه خود نسبت به وضعیت مقاومت را از دست داده است. جامعه ایران به دلیل تحمل فشارها در رنج است اما این رنج خود را به امری مقدس به نام مقاومت ارجاع نمی دهد و به همین دلیل از این در رنج بودن، احساس پیشرفت و امید ندارد. 🔹مهم ترین عامل در پدید آمدن این وضعیت به نهاد ادراک ساز در موضوع مقاومت بازمی گردد، یکی از برداشت‌های ذهنی که در راستای اقدامات این نهاد در ذهنیت مردم ایران ته‌نشین شده این است که «مقاومت یک ایده‌ی حاکمیتی و سیاسی است و با زندگی روزمره‌ی ما بی‌نسبت است». جامعه امروزِ ایران، وقتی کلمه‌ی «مقاومت» را می‌شنود، عباراتی مانندِ «محور مقاومت»، «جبهه‌ی مقاومت»، «نیروهای مقاومت» و «مقاومت فلسطین و لبنان و ...» در ذهنیتش پدیدار می‌شود. در این برداشت، جمهوری اسلامی ایران در راستای اهداف سیاسی خود، دارد از گروه‌هایی که به عنوان مقاومت شناخته می‌شوند، حمایت می‌کند. این برداشت سیاسی ـ نظامی و جغرافیایی از مفهوم مقاومت، برداشت غلطی نیست، امّا با عمق معنایی مقاومت فاصله دارد. 🔸می‌توان ادّعا کرد مفهوم مقاومت در ذهنیت جامعه‌ی ایران ـ حتّی جامعه‌ی متدیّن ـ بسط و تفصیل درستی یافته است. القای برداشت‌های نارسا و ناقص از مفهوم مقاومت موجب شده است جامعه میان زندگی روزمره‌شان با الگوی مقاومت، احساس تعارض داشته باشد. بعضاً این‌گونه برداشت می‌شود که تصمیم حاکمیت مبتنی بر دنبال کردن ایده‌ی مقاومت در منطقه، یا اساساً بی‌نسبت با زندگی آحاد جامعه است، و یا این‌که زندگی روزمره مردم ایران را دچار چالش کرده است. 🔹بخشی از جامعه‌ی ایران، در حال حاضر ایده‌ی مقاومت را یک سخن انفعالی می‌انگارد که طرحی رو به جلو برای راهبریِ حیات اجتماعی ندارد. این‌که چگونه مقاومت، در جهانِ بازاری‌شده‌ی کنونی، ایده‌ای فعال و پیش‌برنده برای حیات اجتماعی است، هنوز تبیین درخوری نیافته است. جامعه‌ی ایرانی جمهوری اسلامی را در مقایسه با مسیر توسعه‌ای که سایر کشورهای اسلامی در حال پیمودن هستند، بازخوانی می‌کند، ولی در این بازخوانی، تصویر روشنی از آینده مسیری که جمهوری اسلامی در سیاست، اقتصاد و فرهنگ در حال پیگیری است را ندارد. 🔸در این شرایط، هنوز هم بسیاری از افراد و جریانات که به دنبال حمایت از جبهه مقاومت می باشند، احساس تعلقی برای پرداختن به عرصه ادراکی ایرانیان ندارند و در تمنای اعزام به جبهه های لبنان هستند. ضمن پاسداشت این انگیزه مبارک اما باید توجه داشت که امروز مبنایی ترین حمایت از جریان مقاومت، رسیدگی به تصویر ذهنی ایرانیان از ایده مقاومت و کمک به جنگ زدگان ایرانی در حوزه افکار عمومی است. به پویش نقش ما بپیوندید: 🆔️@naghshe_ma