- گفت: هیچ چیز نباید مانع آرمان بزرگ انسان یعنی "آزادی" بشود و این آرمان فرزند لیبرالیسم است و جمهوری اسلامی اینرا بر نمی‌تابد. + گفتم: را از کجا بیاوریم؟ و چگونه می‌شود آنرا از جایی به جایی بُرد؟ - حداقلش این است که درها را به روی آمریکا نبندیم و به جای دشمنی، مذاکره کنیم. + چطور یک کشور مثل آمریکا یا یک تفکر مثل لیبرالیسم می‌تواند همزمان مظهر آزادی و مظهر جنگ و تجاوز و کشتار باشد؟ آیا این دو همیشه با هم است؟ یعنی در لیبرالیسم، آزادی و خشونت همزادند؟ - تو حق نداری به خاطر عملکرد یک کشور در حمله و تجاوز، در آرمان آزادی و لیبرالیسم خدشه کنی. حساب ایندو جداست. + ولی موضوع محدود به یک کشور نیست. اروپای پیش از جنگ جهانی اول هم تا قبل از اینکه از غم بی‌آلتی افسرده شود، هرجا دستش رسید خاطره استعمار و کشتار به‌جا گذاشت. تاریخ فلسفه غرب جدید به ما می‌گوید که سوژه مدرن از ابتدا به طور توأمان، آزادی و غلبه(ولو با قهر و خشونت) را دنبال کرده است. آزادی برای آمریکا، به معنای امکان غلبه است. وسیله ای است برای صادر کردن و توسعه دادن خودش به هر نقطه‌ای - به هر جهت انسان به آزادی نیاز دارد تا به رشد و کمال برسد. + قبول؛ حالا بگو کدام رشد و کمال؟ زمانیکه حافظ و سعدی و مولوی و ابن سینا و ملاصدرا داشتیم مگر دوران پادشاهی و استبداد نبود؟ و حالا که جهان غرب دموکراسی دارد مگر تعداد گوته و شکسپیر و مایستر اکهارت و کی‌یرکگورش بیشتر شده؟ - میخواهی بگویی به انسان برای کمال به "آزادی" نیازی ندارد؟ + می‌خواهم بگویم شاید تو از آزادی معنای غلطی را به رسمیت شناخته‌ای. معنایی که آنروی سکه‌ی خشونت و تجاوز است و خانه‌اش جایی مثل آمریکاست که نه تنها مظهر رشد و کمال نیست که نمایشگاهی از دنائت و سقوط اخلاق انسانی است. آزادی هم به سرنوشت مفاهیم ديگری مبتلا شده که از معنای اصلی تهی و با مجموعه ای از مشهورات مبتذل انباشته شده‌اند. 🖋وحید یامین‌پور ✨ رسانه رسمی نهادنمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه آزاد اسلامی استان زنجان 🆔 @nahadaizu