در شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، مطلبى آمده است که کمک بسیار مؤثرى به روشن شدن خطبه مى کند و آن این که: «هنگامى که على (علیه السلام)از صفّین بازگشت و به کوفه آمد، خوارج در صحراى «حروراء» (در نزدیکى کوفه) اجتماع کردند و یکى بعد از دیگرى نزد امام (علیه السلام)آمدند (و سخن نامناسبى گفتند و برگشتند) در این هنگام یکى از آنان خدمت امام (علیه السلام) در مسجد رسید، و در حالى که مردم اطراف آن حضرت را گرفته بودند فریاد زد (لا حُکْمَ إِلاّ للهِِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ)! (و با این تعبیر اصحاب حضرت را به شرک متّهم ساخت)! مردم رو به سوى او کردند، فریاد زد: (لا حُکْمَ إلاّ للهِِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُتَلَفِّتُونَ) (در اینجا کسانى را که به او نگاه مى کردند متّهم به شرک کرد). امام (علیه السلام) سربلند کرد و به او نگاه فرمود: او (که مرد بسیار وقیح و بى شرمى بود) فریاد زد: (لا حُکْمَ إلاّ للهِِ وَ لَوْ کَرِهَ اَبُوحَسَنْ)! (و در اینجا امام (علیه السلام) را متّهم به مخالفت با حکم الله کرد!) امام (علیه السلام)فرمود: ابوالحسن (على بن ابى طالب) از حکم خدا ناخشنود نیست من مخصوصاً منتظر حکم خدا درباره شما هستم (مجازاتى از سوى خدا و یا مجازاتى به وسیله مؤمنان). در اینجا مردم گفتند: اى امیرمؤمنان چرا تصمیم به نابودى این گروه (جسور و بى منطق) نمى گیرى؟ امام (علیه السلام) فرمود: اینها هرگز نابود نمى شوند، آنها در صلب پدران و رحم مادران تا روز قیامت خواهند بود (اگر گروهى از بین بروند گروه دیگرى با همین طرز فکر قشرى و تعصّب آمیز و دور از منطق جانشین آنها مى شوند) و سپس خطبه 40 را ایراد فرمود https://eitaa.com/nahjemam☘