✍در اينجا اين سؤال پيش مى آيد که چرا همّام به چنين سرنوشتى دچار شد و چرا براى امام که گوينده اين سخنان است، چنين حادثه اى رخ نداد؟.
👈در پاسخ سؤال اوّل بايد به اين نکته توجّه داشت که همام، گرچه مرد عابد و زاهدى بود و گرچه قلبش مملوّ از حکمت و روحش سرشار از زيرکى و ذکاوت بود ولى هر قدر روح او وسيع باشد در برابر روح اميرمؤمنان على عليه السلام که چون اقيانوس ناپيدا کرانه اى است، قابل مقايسه نيست. به همين دليل قلب همّام تاب تحمل فشار آن همه معلومات را نداشت، زيرا اقيانوس را نمى توان در استخر کوچکى ريخت، بنابراين جاى تعجّب نيست که همّام صيحه اى زند و از هوش برود، آن هم از هوش رفتنى که جان خود را با آن از دست بدهد.
🔹آرى! مواعظى که از دل برخيزد اين گونه بر دل مى نشيند و مهم آن است که انسان اهل «مواعظ بالغه» باشد و گرنه انسانهاى سنگدل و آلوده اى که در دام شيطان گرفتارند نه گوش شنوايى براى اندرزها دارند و نه قلب آرامى براى پذيرش.
🔹به تعبير ديگر: همام گرچه پارسايى والا مقام بود; ولى صفاتى را که امام در اين خطبه بيان فرمود به طور تمام و کمال در خود نديد. آتش حسرت در عمق جان او افتاد و بى قرار شد و از شدّت تأسف جان داد.
🔹احتمال سومى نيز در اينجا وجود دارد و آن اينکه هنگامى که همّام بشارتهاى ضمنى اميرمؤمنان على(عليه السلام) را به پرهيزکاران شنيد روحش از شوق معبود و محبوبش پرواز کرد و به عالم جنان رهسپار شد.
✔️ امام عليه السلام فرمود: آرى موعظه هاى رسا اين گونه در اهلش اثر مى گذارد!
پاسخ سؤال دوم همان است که امام عليه السلام بيان فرمود که هر کسى اجلى دارد تا اجلش فرا نرسد، از دنيا نمى رود; ولى به هنگام فرا رسيدن اجل عامل نهايى ممکن است امور مختلفى باشد. در اين جا عامل نهايى، سخنان پرمايه اميرمؤمنان بود. به علاوه نمى توان روح امام را با روح همّام مقايسه کرد، روح او اقيانوسى است که اين گونه امواج را در خود پذيرا مى شود; نه همچون استخرى که تلاطم شديد آب وضع آن را به کلى در هم بريزد.
🌅پایان خطبه متقین
@nahjolbalaghe