💠 آیت الله جاودان جوان طلبه ای خدمت آیت الله بهجت رسیده بود. عرض کرد که آقا من چکار کنم آدم شوم؟ فرمود که نمازت را اول وقت بخوان. نمازت را اول وقت بخوان. عرض کرد که آقا من ظهر و عصر و مغرب و عشا را دست خودم است انجام می دهم. چشم. اما صبح را چکار کنم؟ صبح خواب می مانم. اول وقت نمی توانم نماز بخوانم. ایشان فرمود که اینش به عهده من. حالا او قاعدتا فکر می کنم سید بوده. و پاک دامن هم بوده. به عهده من. فردا صبح اول اذان تق تق تق. یا صدای زنگ. دوید دم در. کسی نیست. به نظرم گفت کیه؟ صدای آقای بهجت را شنید. دوید دم در کسی نیست. فردا چه؟ فردا هم همینجور. پس فردا. پس آن فردا. فرمود به عهده من. نماز صبحش هم اول وقت شد. دست به دامن بشوید. حالا ایشان که نوکر امام زمان است. اگر دست به دامن امام زمان بشویم، اگر بشویم، اگر بشویم، جدی، اگر جدی بشویم، از ما گذشته. از ما گذشته. این جوان ها اگر یک کاری بکنند شاید بشود. شاید بشود. شاید بشود. ۹۷/۱/۱ @Menbaraali