«سُلُوّ» (بر وزن غلو) به معناى فراموش کردن و غافل شدن و تسلى خاطر پیدا کردن است.
در برابر کسانى که پیمان خود را با انسان مى شکنند دو گونه عکس العمل ممکن است نشان داد: نخست اقدام متقابل و پیمان شکنى در مقابل پیمان شکنى و به بیان دیگر درگیرى و ادامه مبارزه و جنگ است و راه دیگر این که انسان آنها را از صفحه زندگى خود حذف کند و براى همیشه به فراموشى بسپارد و این مجازاتى است سنگین تر براى این افراد، زیرا نه تنها یک دوست وفادار را از دست داده اند، بلکه دیگران هم که از این رخداد باخبر شوند از پیمان شکن فاصله مى گیرند.
در پنجمین نکته به مسئله مهم سرنوشت ساز انسان ها اشاره مى کند و مى فرماید: «مشورت عین هدایت است»; (وَالاِسْتِشَارَةُ عَیْنُ الْهِدَایَةِ).
مى دانیم مشورت سبب راه یافتن به مقصود است; ولى تعبیر به «عین» خواه به معناى اتحاد باشد، یا به معناى چشم و یا چشمه، نشان مى دهد که رابطه بسیار نزدیکى میان مشورت و هدایت است. چرا چنین نباشد در حالى که مشورت عقول دیگران را به عقل انسان مى افزاید و انسان از تجارب و اطلاعات دیگران بهره ها مى گیرد که بر هیچ کس پوشیده نیست. در بحث هاى گذشته نیز کرارا درباره اهمیت مشورت و تأکید قرآن و روایات اسلام بر آن سخن گفته ایم. (به شرح حکمت 161 و 113 و 54 و عهدنامه مالک اشتر (53) و غیر آن مراجعه شود).
در ششمین نکته نکته پنجم را به نحو دیگرى تأکید مى کند و مى فرماید: «آن کس که به رأى خود قناعت کند خویشتن را به خطر افکنده است»; (وَقَدْ خَاطَرَ مَنِ اسْتَغْنَى بِرَأْیِهِ).
زیرا ضریب خطا در یک انسان بسیار زیاد است; خطاهایى که گاه آبروى وى را بر باد مى دهد، یا اموال انسان را آتش مى زند و یا جان او را به خطر مى افکند; ولى ضریب خطا در کسانى که اهل مشورتند هر اندازه طرف هاى مشورت بیشتر و آگاه تر باشند کمتر است. چرا انسان خود را از این نعمت خداداد که هزینه اى نیز بر دوش او ندارد محروم سازد.
درباره خطرات استبداد به رأى که تعبیر دیگرى از استغناى به رأى است نیز در روایات اسلامى و بحث هاى گذشته نهج البلاغه مطالب قابل توجهى ذکر شده است (به شرح حکمت 161 از همین کتاب مراجعه شود).
در هفتمین نکته مى فرماید: «صبر با مصائب مى جنگد»; (وَالصَّبْرُ یُنَاضِلُ الْحِدْثَانَ).
«حدثان» به معناى حوادث ناراحت کننده و ناگوارى است که در زندگى انسان خواه ناخواه رخ مى دهد و هر کس به نوعى به یک یا چند نمونه از این حوادث گرفتار است. آنچه مى تواند تأثیر این حوادث را بر وجود انسان خنثى کند تا از پاى در نیاید همان صبر و شکیبایى و استقامت است.
و در مقابل آن جزع و بى تابى است که امام(علیه السلام) در هشتمین نکته به آن اشاره کرده مى فرماید: «جزع و بى تابى به حوادث دردناک زمان کمک مى کند»; (وَالْجَزَعُ مِنْ أَعْوَانِ الزَّمَانِ).
اشاره به این که گذشت زمان قواى انسان را تدریجاً تحلیل مى دهد و هر نفسى قدمى به سوى مرگ است; ولى جزع و بى تابى سبب تشدید آثار آن مى شود اى بسا عمر هفتاد ساله را به نصف تقلیل مى دهد، بنابراین همان گونه که صبر و شکیبایى با حوادث تلخ مى جنگد و انسان را در برابر آنها استوار مى دارد جزع و بى تابى به کمک آن حوادث مى شتابد و آثار آن را در وجود انسان عمیق و عمیق تر مى سازد.
#تفسیر_حڪمــت ۲۱۱
#نــهـــج_الــبــلاغــہ
#ادامہ_دارد...✍
💢
@nahjolbalaghekhani💢