«اى مردم! چراغ دل خود را از شعله (پر فروغ فکر) واعظ با عمل، روشن سازيد و ظرف وجود خويش را از آب زلال چشمه اى که از آلودگى ها پاک است پر کنيد!» (أَيُّهَا النَّاسُ، اسْتَصْبِحُوا مِنْ شُعْلَةِ مِصْبَاح وَاعِظ مُتَّعِظ، وَ امْتَاحُوا(1) مِنْ صَفْوِ عَيْن قَدْ رُوِّقَتْ(2) مِنَ الْکَدَرِ). همانگونه که چراغ هاى پرنور، مسير انسان را در تاريکى ها روشن مى سازد و از سقوط در پرتگاه، يا رفتن به بى راهه حفظ مى کند; بهره گيرى از اندرزهاى «واعظِ متّعظ» نيز، در سير و سلوک معنوى و فکرى و اخلاقى، انسان را از انحرافات عقيدتى و اخلاقى نگاه مى دارد و همانگونه که آب صاف و خالى از هرگونه کدورت و آلودگى، مايه حيات جسم انسان و همه موجودات زنده است; اندرزهاى شايسته رهروان راه حق، مايه حيات جان و روح آدمى است. روشن است که منظور از اين و چشمه آب حيات، وجود خود (عليه السلام) است که مردم حق شناس مى بايست تا زمانى که دست رسى دارند نهايت استفاده را از آن حضرت بکنند: افسوس و صد افسوس! که نکردند و ما امروز بر سر سفره هدايت او نشسته ايم و از گوشه اى از کلمات آن حضرت که به ما رسيده است، چراغ دل را روشن مى سازيم و از چشمه زلالش سيراب مى شويم. (انس با , ادامه این مسیر روشن است و عمل به آن راه نجات و مسیر بهشت می باشد)