بعد صرف شام ساعت نه نشده اومدیم محل عزاداری. دو سه تا از دختر خانم ها مشغول آب پاشی و بعد پهن کردن رو فرشی شدند. تلاوت قرآن‌ و زیارت عاشورا و بیان احکام انجام شد. مشهدی ها اومدند و جلسه رو واگذار کردیم. طلبه ی مجری برنامه به کارش مسلط بود.‌ نمایش هم با محتوای اهمیت دادن به احکام شرعی بخصوص آداب و مسائل اصلی وضو بود. جمع خوبی از آقایان و خانم ها و بچه ها گرد آمده‌ بودند. نمایش خوبی شد. خوب هم بچه ها خندیدند و خوب به نظرم پیام منتقل شد. یکی از بچه های دهه نودی کنار من بود که هنگام روضه هم دیدم خیلی حال خوشی داره، گفت: حاج آقا امشب سرگرم شدیم. بعد هم سخنرانی و روضه و مداحی برگزار شد. خودم هم یه نوحه آماده کردم‌ و خوندم. عزیزان میهمان خدا حافظی کردند و رفتند.‌ وقت رفتن آقا سید قبولی یه پلاستیک پر جایزه به من‌داد و عذر خواهی کرد از این که فرصت اجرای مسابقه نشد. من هم‌ به شوخی گفتم.‌ من از صبح به بچه ها قول مسابقه داده بودم و‌ گفتم امشب به نفر اول یه شاسی بلند میدن... خلاصه شب خوبی بود و دوستان با صفای طلبه خوب به مجلس ما یعنی مجلس خودشون رونق بخشیدند. دیگه اومدیم خونه برای خواب. ساعت از یک گذشت که کربلایی پور صادقی صاحب خونه محترم ما، بعد غیبت صغرای این چند روز تشریف آوردند و زیارتشون کردیم... ✍سید محمد علی عمادی ششم محرم الحرام سال ۱۴۴۵ جنوب کرمان - روستای خرمشهر https://virasty.com/nahl_ir http://eitaa.com/nahl_ir