🖌خاطرات یک خانم
#نویسنده_آمریکایی از سفری که به مصر داشت:
🖌در داخل اتوبوس "داخل شهری" در مصر نشسته بودم، دیدم جوان مصری وارد شد، ایستاد و میله ی اتوبوس رو گرفت. بعد از چند دقیقه دیدم توجهش به دختری که نشسته بود جلب شد.
دقّت که کردم، دیدم دخترک طوری نشسته که بین جورابش و پاچه شلوارش فاصله افتاده و اون پسر جوان به همون چند سانتی که عریان بود داشت با دقت و حالتی خاص نگاه می کرد.
#نویسنده_آمریکایی میگه:
اونجا حسرت خوردم که چرا هیچ وقت شوهرم به من همچین توجهی نداره.
همونجا به ذهنم رجوع و گذشته رو مرور کردم.
این خانم در ادامه میگه:
در بین مرورِ گذشته ام، متوجه شدم در جامعه ی غربی مثل کشور من، وقتی یک مردی مثل شوهر من که از منزل بیرون میره تا وقتی که می خواد برگرده؛ ناخواسته با صدها زن
#بدون_حجاب و پوشش مواجهه داره و ناخواسته در ذهنش من رو با این صدها زن
#مقایسه می کنه و طبیعتاً اونی که در این مقایسه شکست می خوره من هستم چون قطعاً توان رقابت با صدها زن رو ندارم.
🖌در ادامه میگه:
در جوامعِ غربی وقتی یکی مثل شوهر من از سَرِکار به خونه برمیگرده، اینقدر با
#زنهای_مختلف و بزک کرده با
#پوشش_نامناسب غربی صحبت کرده که وقتی به من میرسه، دیگه میل و علاقه ای برای صحبت با من براش نمیمونه چون اِشباعه؛ مثل کسی که از صبح به غذاهای مختلف ناخنک بزنه وقتی ظهر شد دیگه میلی برای غذای اصلی نداره.
🖌نویسنده زن آمریکایی میگه:
اونجا بود که به
#فلسفه_حجاب در_اسلام پی بردم و
#فهمیدم چرا در اسلام گفته شده خداوند حجاب رو برای،
#تحکیم_بنیان_خانواده ها مقرر کرده.
#حجاب
#تحکیم_خانواده
✨✨✨✨✨