👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆 مثل تعریفی که او از تسلط امام بر زمان ارائه می دهد.  آن قدر خوب و درست و عمیق هست که بر جان می نشیند. اما از وسط رمان که جلوتر می روی بهتت بیشتر می شود. نشان دادن خلق ناشایست فاطمه خواهر امام، برخورد های عجیب با ملیکا مادر امام، همه اش زائیده ذهن خلاق موذنی است که کاش با طهارت بیشتری به صحنه می آمد.من در تمام تاریخ اهل بیت(علیهم السلام)که در این سال ها خوانده ام و بسیار بسیار زیاد هم خوانده ام، این چنین تندی ها و پرخاش گری های عصبی در خاندان (علیهم السلام) ندیده ام. حتی یک نمونه ی تاریخی هم دارم که این جا می آورم. یکی از محافظان کاروان اسرا که زنان و کودکان را از کربلا تا شام می برد، نقل می کند که در طول مسیر این همه کودکان و زنان را اذیت کردیم، گرسنگی و تشنگی دادیم، زیر آفتاب داغ راه بردیم، شلاق زدیم ناسزا گفتیم اما… اما از آن ها و حتی کودکانشان یک برخورد ناشایست و یا کلام بد نشنیدیم. حرف آخر آنکه هر چند مؤذنی با آوردن پی رنگ های مختلف در رمان سعی در جذاب کردن محتوا داشت اما باز هم کتاب از کشش بالا برای جذب مخاطب و استفاده ی درست از تاریخ برخوردار نبود. به نظر من خود زندگی حضرت آن قدر فراز و نشیب های زیادی دارد که نویسنده را به خاطر کمبود مطلب متوقف نکند. 🙏برای موذنی طلب توفیق از حضرت حجت می کنیم.🌹 💠namaktab.ir 🔶naghdbook.blog.ir 🔷 @namaktab_ir