📚 تپه خاطرات: 👶 📙 ✍نویسنده: مترجم:  سلمانی 📖انتشارات:  خلاصه کتاب:📝 داستان پسر بچه👦 کوچکی است که در شهر بدنیا آمده و برای چند ماه پیش فامیل در روستا می رود. در این داستان سعی شده که تفاوت تربیتی وفرهنگی مردم روستا و شهر بیان شود. این داستان مفاهیم خوبی را برای بچه ها بیان می کند وآن حالت دلزدگی نسبت به روستایی بودن را از بین می برد. پیام کتاب:⚠️ توسعه ی زندگی ها و تبدیل زندگی روستایی به شهری، باعث شده خیلی از حالت های طبیعی و دلنشینی که روستا در انسان ایجاد می کند ازبین برود و آدم ها کم کم خیلی از لذت های آرامش دهنده را از دست بدهند. ☹️ این کتاب درمورد یک زندگی لذیذ طبیعی حرف می زند.👌 بریده کتاب:🗒 جان بیشتر از اینکه به روستا وخانه های روستایی توجه کند، متوجه بچه ها شده بود. در چهره ی آن ها کنجکاوی وخوش حالی دیده می شد. آن ها منتظر پدرانشان بودند تا از اتوبوس🚌 پیاده شوند. هربچه ای که پدرش را می دید، ابتدا دستش را می بوسید. پدرها نیز هدیه ای 🎁به آن ها می دادند. خیلی طول نکشید که متوجه اصل داستان شد… ◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب 🌸namaktab.ir 🔶namaktab.blog.ir 🔷 @namaktab_ir