♨️ 📕 ✍:علی محمد افغانی عاقبت غفلت ها با قلمی ضعیف گاهی بعضی از قلم­ ها، واقعیت­ ها را چنان دردناک😫 به تصویر می ­کشند که هیچ راهی برایت باقی نمی ­ماند😐 تا پیش پای نقش اول کتاب را بگذاری و بروی🏃🏃. هر چند که من فکر می­ کنم ✍علی محمد افغانی با قلم توانمندش و توصیف­ ها و صحنه­ هایی که خلق کرده است، چنان هنرمندانه داستان 📖را جلو برده که خواننده، علی رغم تمام تلخی های داستان📖 با اختیار دنبال داستان 📖را می ­گیرد و جلو می­ رود. ⚠️پیام اصلی: شاید بتوان گفت پیام اصلی داستان دل نبستن به دنیایی است که چون یک دل­ فریب در کنارت قرار می­ گیرد. و اگر تو شیفته و کور شوی تو را تا نابودی جسم و روح و روان و زندگیت می ­کشاند. و وقتی که خالی و بدبخت شدی با خیال راحت رهایت می­ کند. و در حالی که تو بر خاک نشسته ­ای، حتی نگاهت👀 هم نمی­ کند. و این کلام امیرالمومنین است که: دنیا چون پیرزن👵🏼 آرایش👄💄 کرده ­ای است که تو را می ­فریبد👱🏻‍♀، و هر چه می ­دوی🏃🏃🏃 به کام دلت❤️ نمی­ رسد و سر آخر در آرزوی😇 آنی که به دام می ­افتی و آن، قبر است. خلاصه داستان: داستان حکایت مردی است نانوا👨‍🍳 به نام «سید میر». سید میر که که زنی👩🏻 به نام «آهو» دارد و ۴ فرزند👱👦🏼👦🏻👧🏻، نزدیک ۵۰ سال است از خدا عمر گرفته و اهل مسجد🕌 و خیّر است. روزی زنی جوان👱🏻‍♀ و دل ­فریب به نام «هما» به دکانش می ­آید و داستان از همین ­جا تلخ می ­شود. سید میر عاشق 💓این زن 👱🏻‍♀مطلقه می­ شود و او را عقد می­ کند. وچنان شیفته اش می شود که ادامه ... 👇👇👇👇👇👇👇👇