نمکتاب
🧐یادداشت‌های یک رمان اینترنتی خوان 💢 #رمان_اینترنتی 2⃣1⃣ #قسمت_دوازدهم 😟✍🏻نه... من چرا این‌طور شد
🧐یادداشت‌های یک رمان اینترنتی خوان 💢 3️⃣1️⃣ 😪✍🏻این چند صفحه را با اشک می‌نویسم. من یک زنم، یک جنسی مثل مردها. او مرد است و من زن. فرقمان در تفاوت‌های خلقتیمان است. 🧠✍🏻و الَا من همانقدر ارجمندم که آن مرد. من همانقدر صاحب فهم و شعور و عقلم که آن مرد. جسم من همانقدر مهم است که جسم آن مرد. 😑✍🏻چرا باید مرا مثل عروسک ببینند، درحالی‌که من فقط لحظاتی برای جسم خودم باید خرج کنم که یک مرد خرج می‌کند. 😣✍🏻من به این دنیا نیامده‌ام که مردها مرا برای شهوتشان بخواهند تا برسم به‌جایی که هرزه نگاهم کنند. آرایشم کنند تا لذت ببرند؛ 😤✍🏻موهایم را تحسین کنند چون لذت می‌برند؛ اندامم را برای نمایش می‌گذارند، چون لذت می‌برند. 💵✍🏻من نمی‌خواهم که مثل دختران و زنان اروپایی روی بدنم قیمت بگذارند و در فروشگاه عرضه ام کنند؛ 👚✍🏻یا پشت ویترین، لباسی نازک تنم کنند و قیمتی به گردنم آویزان کنند. این برای آن بی فرهنگ های اروپایی متمدن است... ╭┅──────┅╮ 📖 @namaktab_ir ╰┅──────┅╯