🧐یادداشتهای یک رمان اینترنتی خوان
رمان اینترنتی
💢
#رمان_اینترنتی
4⃣
#قسمت_چهارم
🕸️✍🏻صحنههای رمان از مقابلم رژه میرود. چند کانال تلگرام هم دارم میخوانم. زندگیهایی که به تصویر کشیده شدهاند، همهاش پر از پول و امکاناتی است که دورش غصه ی شخصیتهای قصه مثل تارعنکبوت تنیده شده است.
💞✍🏻چند وقت است که هرچه رمان میخوانم همین است. دلخوشی ای نیست تا اینکه عاشق میشوند. فکر که میکنم میبینم زیباترین لحظات نوجوانی هایشان پر از غصه و خیانت پدر و مادر و طلاق عاطفی و رقابت در کار آنها بوده و دختران و پسران رؤیاهای من تنها با پوششهای زیبا خودشان را شاد جلوه میدادند.
👥✍🏻نه این که لذت خواندنم از بین برود، نه! اما حالا که دارم آن رمان «آچمز» را آنلاین میخوانم، میبینم امیر و دلارام که قرار است عاشق هم بشنوند، هردوی آنها با آن ماشینهای لوکس و زیبایی
فریبنده شان هیچکدام کودکی، نوجوانی و جوانی خوبی نداشتهاند؛ پرغصه اند یا آرام؟
❌✍🏻یا رمان «همیشه تلخ نوشتم» نه شهاب خوشبخت داستان است، نه یکتا. تلخیهای زندگیشان گاهی کامم را چنان تلخ میکند و خودکشی پریای داستان دلگیر، که نمیخواهم ادامه دهم. نمیدانم که شما رمان الهام جنت را میخوانید یا نه، مرد پولدار داستان پر از کینه است به خاطر...
یا رمانِ ...
◀️ ادامه دارد...
🔶اگه میخواین زودتر ادامهاش رو بخونید، به آیدی زیر مراجعه کنید
😉👇🏻
@p_namaktab
◀️ ادامه دارد...
╭┅──────┅╮
📖
@namaktab_ir
╰┅──────┅╯