ماشین جلویی خیلی آهسته پیش می‌رفت و با اینکه مدام بوق می‌زدم، به من راه نمی‌داد داشتم خونسردیم را از دست می‌دادم که ناگهان چشمم به‌‌ نوشته کوچکی روی شیشه‌ عقبش افتاد:   *راننده ناشنواست، لطفا صبور باشید مشاهده این نوشته همه چیز را تغییر داد بلافاصله آرام گرفتم، سرعتم را کم کردم و چند دقیقه با تأخیر به خانه رسیدم اما مشکلی نبود. ناگهان با خودم زمزمه کردم: آیا اگر آن نوشته پشت شیشه نبود، من صبر می کردم؟ راستی چرا برای بردباری در مواجهه با مردم به یک نوشته نیاز داریم!؟ اگر مردم، نوشته‌هایی به پیشانی خود بچسبانند، با آنها صبورتر و مهربان تر خواهیم بود؟ نوشته‌هایی همچون: "کارم را از دست داده‌ام" "در حال مبارزه با سرطان هستم" "در مراحل طلاق، گیر افتاده‌ام" "عزیزی را از دست داده‌ام" "احساس بی ارزشی و حقارت می‌کنم" "در شرایط بد مالی و ورشکستگی قرار دارم" “بعد از سال‌ها درس خواندن، هنوز بیکارم” “مریض بدحال در خانه دارم” و صدها نوشته دیگر اصلاً ای کاش روی پیشانی آدم هایی که دارند زیر بار غصه‌های شان له می‌شوند نوشته ای بود تا بقیه کمی مراعات شان را می‌کردند. مثلا نوشته بود: این آقا دارد از صدمین جایی که فرم پر کرده و استخدام نشده برمیگردد، این خانم سالهاست از تنهایی و بی کسی رنج می بردو بار سنگین زندگی را خود بر دوش میکشد.. این آقا را دارند می‌گذارند خانه سالمندان، این آقا قول داده تابستان برای پسرش دوچرخه بخرد ولی پول ندارد، این خانم مادرش مریضی صعب‌العلاج دارد، ، این آقا خیلی حالش بد است و اگر یقه‌اش را بگیرید امشب خودش را می‌کشد! این شخص به تازگی ورشکسته شده است. این آدم شکستنی‌ست.و... 🌻 این روزها همه درگیر مشکلاتی هستند که ما از آنها بی خبریم ‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌ بیائیم نوشته‌های نامرئی همدیگر را درک کنیم به یکدیگر احترام بگذاریم همه چیز را نمی‌شود فریاد زد.. نگاه نو، انسانی نو