🍂از ان سو این بزرگ اهل نجران بود می آمد 🍃نگاهش از همان جا محو نوری بهت اور بود 🍂چه می‌دید این‌شکوه بکر این اعجاز دیگر چیست 🍃جهان مست از تکان های لب الله اکبر بود 🍂دو چشم روشن از حق دید از خورشید روشن تر 🍃دو کودک نه دولبخندی که باید گفت محشر بود 🍂کمی نزدیکتر شد دید مریم هست و مریم نیست 🍃زنی بالاتر از آسیه و حوا و هاجر بود 🍂نمی دانم چرا برگشت وقتی مرتضی را دید 🍃نمیدانم چرا هی رفت و برگشتش مکرر شد 🍂سرش‌چرخید‌و حیدر را‌نشان می‌داد و‌ هی‌ می‌گفت 🍃که ای نجرانیان دیدم خودم حق با پیمبر بود 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 سلام علیکم ✋🏻 عیدتون مبارک 💕💕💕 حـاجـتــღ ࢪوا بـاشـےد🤲     °•○●°•🍃🌸🍃•°●○•° https://eitaa.com/joinchat/2028601538C14264c1e4a °•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°