‍ به سالروزتاسیس (هفدهمِ ماه مبارک رمضان) ▫️یکی یکی خادمها را در آغوش می گرفت و می بوسید. همه ی وجودش را هیجانی عجیب فرا گرفته بود. قصه را که پرسیدند از تصادفش گفت؛ از پاهایی که فلج شده بود، از توسل های شبانه برای شفا گرفتن، و از سفرش به مسجد مقدس جمکران. ظهر آن روز با حالی خوش متوسل شده بود به امام عصر علیه السلام. خیلی زود نوری عجیب و بویی خوش، توجهش را جلب کرده بود . صاحبِ جمکران را دید در کنار قمر بنی هاشم علیه السلام. سر از پا نمی شناخت. همه ی وجودش غرق تماشا شده بود. صاحب زمین و زمان فرمود: «تو خوب شدی! برو به بقیه هم بگو که برای فرجم دعا کنند.» 📚 ملاقات با امام زمان علیه السلام در مسجد مقدس جمکران، ص۱۷۵. 🆔 https://eitaa.com/namaz_alefbayezendegi