💓 تجارت شبانه! 💓 🥀 همیشه دوست داشتم به او اقتدا کنم، امّا مصطفی دوست داشت تنها بخواند. می گفت: نمازتان خراب می شود. 🥀 نمی فهمیدم شوخی می کند یا جدّی می گوید. ولی باز بعضی نمازهای واجب را به او اقتدا می کردم. می دیدم مصطفی بعد از هر نماز به می رود، صورتش را به خاک می مالد و گریه می کند. 🥀 چقدر طول می کشید این سجده ها، وسط شب که برای نماز بیدار می شد، من طاقت نمی آوردم و می گفتم: بس است دیگر! استراحت کن، خسته نشدی؟ 🥀 و مصطفی جواب می داد: تاجر اگر از سرمایه اش خرج کند، بالاخره ورشکست می شود. باید سود دربیاورد تا زندگی اش بگذرد. ما اگر قرار باشد نماز نخوانیم، ورشکست می شویم. 📒 کتاب یادگاران، خاطره همسر شهید چمران