🌹بر اثر اصابت ترکش مجروح شد و در بیمارستان بستری بود. عمل جراحی روی عضو مصدوم او انجام گرفت. پرستار سفارش کرد: «بیمار بعد از عمل عطش زیادی داره و پی در پی تقاضای آب میکنه، شما فقط می تونین الباشو با پنبه خیس کنین!» 🌹محمدعلی در حال بیهوشی بی تابانه فریاد می زد و آب می خواست. مرطوب کردن لب ها به هیچ وجه عطش او را فرونمینشاند. مجروحی که در تخت مجاور او قرار داشت، 🌹از همرزمانش بود که برای آرام کردن محمدعلی به ترفندی متوسل شد. او گفت: «برادر حافظی! ما در محاصره ایم. آب نیست». 🌹اینجا بود که عشق و انگیزه و اهداف الهی راه را بر خواهشهای جسمانی بسته محمدعلی در همان حال گفت: «آب نمی خوام، برادرا! بجنگین و دشمنو از پا در آرین». 🌹به راستی که باید معنی واژه ی عشق را از شهیدان آموخت. " " ✍راوی: همرزم شهید •┈••••✾🕊••✾•••┈• @ba_shohada313 •┈••••✾🕊••✾•••┈•