پشت در مسجد همیشه آقای شاه آبادی قبل از اذان صبح برای نمازشب به مسجد می آمدند. یک شب که برف زیادی آمده بود، آقای شاه آبادی پشت در می مانند و همان جا برف های پشت در مسجد را کنار می زنند و تا اذان صبح به نمازشب مي ایستند. موقع اذان که خادم در را باز می کند و می بینید آقا نماز را پشت در خوانده، عذرخواهی می کند اما آقا می گوید: تو خواب بودی و تکلیفی بر تو نیست. 📚شرح زندگانی عارف مکتوم ┄┅┅┅✯✯┅┅┅┄ ✨ 🌻 📿 ┄┅┅┅✯✯┅┅┅┄ @namazshab