حکایت عرفانی ( محب را جدای از محبوب مپندار)❤️❤️
💞شخصی اویس قرنی را در کشور یمن دید و گفت: با آنکه حبیب خدا بوی محبت تو را در مدینه استشمام فرمود، چطور از فیض حضورش محروم ماندهای؟
💞فرمود: محب را از محبوب خود جدا مدان، و بُعد ظاهر را حاجب قرب معنوی مپندار. توئی که پیامبر را درک کردی، هیچ میدانی کدام دندان پیامبر شکسته شد؟
گفت: نه.
💞فرمود: دندان ثنایش شکسته شد. چون همان روز که دندان پیامبر شکست، دندان ثنای من درد کرد و بیافتاد.
(ریاض المحبین، ص 139)