حکایت؛📢📢  ملا زین العابدین سلماسی که از شاگردان برجسته مرحوم سید مهدی بحرالعلوم بود، نقل کرده که بحر العلوم هر شب در میان کوچه های نجف می گشت و برای فقرا نان و غذا می برد.  پس از مدتی درس خود را تعطیل کرد❌ وگفت؛ دیگر درس برگزار نمی گردد. طلاب مرا شفیع و واسطه قرار دادند، خدمت آن جناب رفتم و عرضه داشتم، چرا درس را تعطیل کرده اید؟!❓❓❓❓ فرموده اید؟ فرمود: دیگر درس نمی گویم. 📚📚 بعد از چند روزی دوباره طلاب اصرار کردند سبب تعطیلی درس را بدانند، بار دیگر خدمت ایشان رسیده و سئوال طلاب را عرضه داشتم، سید بحر العلوم فرمود: من در اکثر شبها در کوچه های نجف می گردم، ولی هرگز نشنیدم این طلاب در نصف شب به تضرع و زاری و مناجات صدایشان بلند شود، چنین طالب علمی را استحقاق نیست که برایشان درس بگویم . چون طلاب این سخن را شنیدند همه به خود آمدند وبه تضرع و زاری دردل شب روی آوردند  و آن عالم زاهد دیگر بار به تدریس مشغول گردید.۱ شب خیز که عاشقان به شب راز کنند                  گرد در و بام دوست پرواز کنند۲ ۱ . با اقتباس و ویراست از کتاب  داستانهائی از علماء ۲. ابوسعید اابوالخیر eitaa.com/Namazshab