مولای من! درین هوای سرد پاییزی، کجا خانه کردی؟ در دل کدام کوه و صحرا... در کدامین سوز و سرما..؟! گرمی و حرارتی هست که تنت گرم شود..؟ آقایم سوز پاییز خدای ناکرده مریضت نکند! جان عالم بفدای جانتان! من بلاگردانتان... نگرانم که مبادا تک و تنها شده ،دلتنگ شوی!!! نگرانم "پسرفاطمه"جانم! جمعه ام از پس جمعه برود.. باز نیایی؟! بیقراری شده آیینم..! بیخبری کرده حزینم..! از جوانی خودم هیچ نمانده ترسم از فرقت تو سخت بمیرم..! نه که دنیا شده تاریک نه که قلبم شده تنها نه که اشکم شده جاری نه برای من تنها که برای "دل زهرا" یک نظر سوی دلم کن.. بچه هایم همه غمگین شده اند زندگیشان پره درد است و زمین خانه سرد است و زمان نامرد است..! اللهم عجل لولیک الفرج💔