•••
🔰عفت! برای تو مینویسم!
عفت جان ... میدانم بعد از خواندن این مطلب مخالفان شما مرا توصیه به ادب خواهند داد!
من خیلی ناراحتم!
عفت جان ... قریب به هفت سال از مرگِ میمون همسر شما با مایو میگذرد! زمانی که شوهر سرکار عِلیه، قبل از آنکه مانند کوسه غرق شود(با اورانیومهای غنیشدهی فردو) نوشته بود دنیای فردا، دنیای موشک نیست و دنیای گفتمان است که البته از سر بیسوادی و توأمان از سر نادانیاش بود که ننوشت گفتگو! رِ به رِ دارد جنگ میشود و در جنگلِ بنیبشر، به قول محمود! دِ بُکش! این بکش اون بکش ...
عفت! میبینی طالبان را! آنکه به ما نپریده بود، کلاغ پوستدریده بود! میبینی در دنیای گفتمانها، این بنگیها هم به شیشهای ها گفتهاند زِکی و چنان توهم زدهاند که میخواهند ایران را فتح کنند! شازده هم همین را میخواست که البته با آن صفِ طویل از تولههایِ فرار کردهی ساواکیِ خود نتوانست و جای دیگر را فتح کرد، آن هم هفت بار! ... خداوکیلی میبینی اثبات شد که دنیا، دنیای موشک است و چیزی که پولهای ما را از بلوکه درآورد، موشک با کلاسِ فتاح، فتح الفتوح ایرانیها برای هالوهای اسرائیلی، بود و نه انگلیسی حرف زدن جواد ... جوادی که اخم و تَخمش برای ما بود و خندههای مریضش برای آنها. والله که جواد مامور بود، مامورِ تلخ کردن کام ملت وقتی که اسد آمد و فتاح رونمایی شد ...
عفت جان! تَصدُقِ لحظهی شیرین مرگ فرزندانت ...
درباره فرزندانت... نگفته هم پیداست! یک پایت را گذاشتهای اینور و با آن یکی پا زدهای وسط تربیت کردن! از هر کدام باید یک تندیس خدمت به ایران، سرِ سهراهِ یاسر بسازند... هربار که باید در مناقشهای وارد شد که در آن منافع انگلیس به خطر میافتد، نوچههایشان را میفرستند، اینور و آنور که شل کنید، مهربان باشید، پیامبر مهربان بود، خداوند رحمان است و ... و هر بار که نباید وارد مهلکهای شد، چُو میاندازند که جمهوری اسلامی، غیرت ندارد، جرات ندارد و هِر هر و کِر کر ...
نوههایت را هم که باید بفرستند سوئد برای مسابقهی جدید التاسیس به کاپیتانیِ علی ابطحی! اردوی آمادگی هم دفتر مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه تهران ...
و ما خریم بلانسبت اگر رد پای خانوادهی عزیز شما (پیش شیطان) را در جوسازیها نبینیم!
ان شالله که خانوادگی خیر نبینید همانطور که هیچکس از آن استوانهی نظام، خیر ندید ...
عفت! من خیلی ناراحتم که در بین دیوارنوشتهها و شعارها، نامی از شوهرت نیست. تو را به خدا! دیوارها را ببین...
دیوار شهرها پر شده از اسپری سیاه و البته چنان مخدوش شده که با کمی دقت میشود فهمید برای که درود و برای که مرگ خواستهاند ...
تمام این مرگْ خواستنها برای کسی است که به ما یاد داد ذلیل نباشیم و دست ما را مانند کودکان گمشده در بازار شرففروشی گرفت تا در این غبارِ خر تو خری، هِر را از بِر تشخیص دهیم و مسیر راست را، راست برویم. شخصی که اگر نبود سال ۷۵، همسرت رئیس جمهور مادامالعمر میشد و باید فاتحهای میخواندیم برای جمهوریت، که اگر نبود ۸۸ به خاک سیاه نشسته بودیم، که اگر نبود ...
خدا میداند که جای این اسپریْ نوشتهها باید اسپری فلفل را میکردند درون ... هیچی مهم نیست!
عفت جان اگر کمی عصبانی بودم، ببخشید و ملالی نیست جز مرگ عزیزانت!
#گلآقا
🆔@namiramag 👈 عضویت