🔻 سروده‌ای از مرحوم آیت الله صافی گلپایگانی (ره) در ردّ باستانگرایی استعماری: ما را ز کورش و کِی و جَم اعتبار نیست فخری به داریوش و به اسفندیار نیست مُرده است دُور رستم و سیروس و کیقباد ما را به جاهلیت آن دوره کار نیست در سایه محمد و آل محمدیم برتر از این برای بشر افتخار نیست ابنای دین و سوره‌ی توحید و کوثریم بر دل ز کفر و شرک و شرارت غبار نیست اسلام، اعتقاد و نظام و هویت است هر کس نداشت در دو جهان رستگار نیست اندر دژ ولایت و حصن امامتیم مانند این حصار به گیتی حصار نیست ما امت عدالت و صلح و اخوتیم در ما نفاق و شیطنتِ دیو سار نیست از جاهلیت مجوس نگیریم رسم و راه ما را به جز ولایت مهدی (ع) شعار نیست اعلام «إنَّ أکرَمَکُم» باشد این پیام در کیش ما به رنگ و نژاد اعتبار نیست گر مدعی تلاش به توهین ما کند با او بگو که از تو جز این انتظار نیست تو باش و هفت خوان و خرافات و تُرّهات راهی که می‌ روی ره پروردگار نیست زنده است دین احمد (ص) و قرآن و اهل بیت (ع) اکمل از آن طریق سوی کردگار نیست یارب رسان امام زمان منجی جهان فرّخ، زمان او که در آن، کار عار نیست پر می‌کند ز عدل به امر خدا زمین بهتر ز عصر دولت او روزگار نیست آئین دین‌مَداری و تقوی شود رواج رسم فساد و شرب مدام و قمار نیست مؤمن عزیز گردد و کافر شود ذلیل مرد خدا به دوره او خوار و زار نیست @ir_bastan @nzartost