16.59M حجم رسانه بالاست
از کلید مشاهده در ایتا استفاده کنید
💐 🍁‌🍂🍂 پـاۍـیـز شیرسلطانِ طبیعت با یال و کوپال طلایے رنگ درختانش آمده است تا زمین را طلاباران کند و اشک هاے نقره اے‌اش را از چشمان سپید ابرهای پنبه‌اےَش بر خشک‌سال زمین دل‌هایمان بباراند آمده تا دارایے اش را به رخ ما آدم ها بکشد دارایےَش مثل صداقتش صداقتش مثل همان روز اول که مے‌آید خودش را نشان می‌دهد برعکس ما آدم‌ها ڪہ حتّے پس از سال ها همنشینےمان بازهم یکدیگر را درست نمےشناسیم دارایے‌ش مثل خوش قرار بودنش درست همان روز اول شروع مےکند به آمدنش بر سر قرار عاشقے درگوش ما آواز بہار را مےخواند دارایے‌ش مثل شاه‌بانوے تاج‌دارش انـارخـانـم نـوعروسِ عاشقش شاید پاییز شا؏ـرے ؏ـاشق‌َست براے همین شب‌ها را طولانے‌تر مےکند تابیشتر به عاشقانہ‌هاے بارانے‌اش بپردازد خوش‌بہ‌حال معشوقِ پاییز پاییز براے او همہ جوره غرورش را مےشکند و شاید پاییز یک کولے کوچہ‌گرد باشد کہ دردهای سرخ و زرد و نارنجے‌اش را درکوچہ‌ها مےباراند چہ صداے آواز زیبا و غم‌انگیزے دارد خش خش حنجره‌اش و با دردهایش در باد مےرقصد پاییز باتمام دردهایش شاد است هروقت دل خونین اناربانویش خیلے بشکند ما مے‌گوییم ترک بر‌مےدارد ولے شاید براے نگران نشدنِ پاییزجانش لبان سرخش را بہ خندہ باز مے‌کند و شراب سرخ جام ؏ـشق‌ش را بہ کام پاییز مے‌ریزد خوش‌بہ‌حال پاییز چہ معشوق خوبے دارد‌√ پـاۍـیـز شیرسلطانِے‌ست با یال و کوپال خونے و خاکے سرخ و زرد کہ ازقلبِ جنگے سخت میان عشق و هوس؛ پیروز برگشتہ است خوش‌آمدے پاییزشاه 👑 🖍 🖍