📋 دل حرم می‌شود سحرگاهی (ع) مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دل حرم می‌شود سحرگاهی  که شود صحن دیده تر گاهی قطره‌ی آب در مرور زمان می‌کند در حجر اثر گاهی دل من سخت‌تر ز سنگ که نیست امتحان کن بر این جگر گاهی ای خریدار بر رضای خدا جنس پس‌مانده را بخر گاهی یعنی آنقدر بی‌بها هستم نیستم لایقِ نظر گاهی بین سجاده دیده بر راهم نیمه‌شب می‌شود خبر گاهی بنده‌ای را که دست‌وپاگیر است همرهت تا خدا ببر گاهی قتلگاهی به‌پا کنی با ناز گر از اینجا کنی گذر گاهی پسری که کریم‌زاده بُوَد می‌کند جلوه‌ی پدر گاهی تاج اصحاب یا علی‌اکبر یابن‌الارباب یا علی‌اکبر    @seyedrezanarimani تو مطهر شدی ز هرچه بدی تا بگوئی ز نسل لم‌یلدی صدوده بار هو کشم ز جگر که تو با کعبه‌زاده هم عددی همه دلگرمی‌ام محبت توست یابن لیلا "علیک معتمدی" گر تو شاگرد مجتبی هستی دست خالی نمی‌رود احدی ناز تو فاطمی‌تر از همه است راه دل بردن از علی بلدی نوه‌ی ارشد دو دریایی موجی از عشق، گاه جذر و مدی جای مادربزرگ تو خالی زود پر زد به وادی ابدی تو ز هر پنج‌تن نشان داری تو حدیث کسای مستندی جز برای دل ابوفاضل پرده از روی خویش پس نزدی تا خدا پرده از رخ تو کشید چشم عباس مرتضی را دید @narimani_matn تاکه بابا تو را صدا می‌کرد محشری در حرم به‌پا می‌کرد با نگاهی به قد و بالایت یاد پیغمبر خدا می‌کرد توکه هستی که پیر میخانه با مناجات تو صفا می‌کرد؟ ای دل‌آرام خوش صدای حجاز مأذنه بر تو اقتدا می‌کرد آتش روی بام خانه‌ی تو کوچه‌ها را پر از گدا می‌کرد هرکسی داشت نذر پیغمبر  به در خانه‌ات ادا می‌کرد بس که با غمزه راه میرفتی پدرت پشت‌سر دعا می‌کرد دور از چشم شور مردم شهر از رخ تو نقاب وا می‌کرد بوسه‌ای از لب تو هر دردِ پدری پیر را دوا می‌کرد گوشه‌ای می‌نشست و با زینب نظری سوی مجتبی می‌کرد بعد می‌گفت این پسر غوغاست چقدر شکل مادرم زهراست @seyedrezanarimani تو ز اجداد خود چه کم داری نسبی پاک و محترم داری وارث آدم و کلیم و مسیح بهر احیای مرده دم داری گشته شش‌گوشه این حرم یعنی  تو جداگانه یک حرم داری تو ز پایین پا ولایت بر کرسی و نون و والقلم داری ما به‌نام تو سینه‌زن شده‌ایم حق شاهیِ بر عجم داری تو که باب‌الحوائجی بی‌شک بس که آقایی و کرم داری یک قدم تو عقب‌تر از عباس بر سر دوش خود علم داری شانه‌هایت ز بس مؤدب بود دومین تکیه‌گاه زینب بود @narimani_matn خیز و شمشیر مرتضی بردار بزن ای شیر بر دل کفار زره مصطفی بپوش علی در رکاب عقاب پا بگذار نعره ای زن منم علی‌اکبر نوه‌ی حق حیدر کرار همچو شیری بزن به قلب سپاه تا بریزی به هم یمین و یسار ضجۀ کوفه را در آوردی ای ابر مرد عرصه‌ی پیکار هر طرف تاب می دهی تیغت پشته سازی ز کشتۀ بسیار تشنگی را بهانه فرمودی رو نمودی به جانب دلدار لب نهادی بر آن لبان خشک گفتی آهسته این سخن با یار کی محاسن سپید در بندم دست خود از محاسنت بردار تا که دل کنده از تو بابا شد بال های شهادتت وا شد *شاعر : ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @seyedrezanarimani کانال اشعار مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇 @narimani_matn