ایةالله بهجت (ره) ایةالله مجتهدی (ره)
هدایت شده از
اطلاع رسانی گسترده حرفهای
🔴
زن زیبایی به عقد مرد زاهد و مومنی در آمد.مرد بسیار قانع بود و زن تحمل این همه ساده زیستی را نداشت.
➖
روزی تاب و توان زن به سر رسید و باعصبانیت به مرد گفت:حالا که به خواسته های من توجه نمیکنی،به کوچه و برزن میروم تا همگان بدانند که تو چه زنی داری و چگونه به او بی توجهی میکنی، من زر و زیور میخواهم
❗️ ➖
مرد در خانه را باز کرد و به زن میگوید: برو هرجادلت می خواهد❗️
زن با ناباوری از خانه خارج شد، زیبا و زیبنده!غروب به خانه آمد
.
مرد خندان گفت:شهر چه طور بود؟رفتی؟ گشتی؟
✍ادامه داستان در لینک زیر😍 ↘️
http://eitaa.com/joinchat/2893086734C9216f9daf4