.🪴
ناآرام مباش
.
.
#سیده_اعظم_الشریعه_موسوی
.
.📝 حضرت علی(ع) در نامهای خطاب به معاویه (الغارات، ج۱، ص۱۱۵) ریشۀ مظلومیت خودشان و سابقۀ تاریخی این ریشه را بیان میکنند. در این نامه امیرالمؤمنین علی(ع) تصریح میکنند که آن چیزی که موجب ظلم معاویه به ایشان شده، حسادت است. در این نامه میبینیم که حسادت، مسئلهای در طول تاریخ و عامل مظلومیت حضرت(ع) بوده است. هر کسی به امیرالمؤمنین(ع) نزدیک شود، به همان نسبت مورد حسادت واقع خواهد شد. دوستان امیرالمؤمنین(ع) باید این موضوع را بدانند که به آنها حسادت خواهد شد و بستگی به این دارد که چقدر قلب شما به حضرت نزدیک شده باشد. ما باید آماده باشیم که اگر روزی امام زمان(عج) یکی از ما را انتخاب کرد و او را بر دیگران برتری داد، او را بپذیریم. متأسفانه ما بچههایمان را با اصول عقاید آشنا میکنیم ولی آنها را با مبنای مخالفین این عقاید بر حق آشنا نمیکنیم. عدم پذیرش این عقاید، بر اساس دلایل عقلانی نیست. بلکه مسئلۀ روحی است. مسئلۀ فکری و عقلی نیست که شما استدلال بیاوری. این روح ما است که عقل و فکر ما را هدایت میکند. قرآن ریشه مخالفت با حق را کاملاً روحی دانسته و میفرماید « فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضًا»(سوره بقره، آیه ۱۰). یکی از عواملی که پدیدهای مثل حسادت در مسائل اجتماعی و سیاسی را به وجود میآورد، حسادت نخبگان و خواص است. به عنوان مثال یکی از کسانی که نسبت به جایگاه پیامبر حسادت ورزید، ابوسفیان بود. ابوسفیان فردی بود که شأن و منزلت اجتماعی بالایی در بین قریش داشت و از تجار و افراد تأثیرگذار قریش بود ولی با پیامبری رسول خدا(ص) این جایگاه کم رنگ شد و ابوسفیان مقابل پیامبر اکرم(ص) ایستاد. رسول خدا(ص) به ایشان فرمودند مگر تو قبول نداری که من پیغمبر هستم؟ گفت چرا قبول دارم. رسول خدا(ص) فرمودند پس چرا با من میجنگی؟ گفت تو از جایگاه من در میان قریش خبر داری و دیگر با وجود پیامبری تو، شرفی برای من باقی نمانده است(أنساب الأشراف، بلاذری، ج۵، ص ۱۶). این یک مثال از خواص و نخبگانی است که از روی حسد مقابل رسول خدا ایستادند. حسادتی که در زمان پیامبر نسبت به رسول خدا(ص) وجود داشت، آشکار بود و گاهی هم صادقانه بیان میشد. دشمنان پیامبر(ص)، اکثراً افرادی بودند که از قبل جایگاهشان محکم و قوی بود و با پیامبری حضرت محمد(ص) دچار حسادت شدند. اما حسادتی که در زمان امیرالمؤمنین(ع) اتفاق افتاد خیلی پیچیدهتر بود. چون حضرت علی(ع) با افرادی روبرو بودند که به واسطۀ اسلام، عزّت و جایگاهی پیدا کرده بودند، بنابراین حسادت و ظلمشان خیلی بیشتر و پیچیدهتر از حسادت مشرکین قریش نسبت به پیامبر(ص) بود. سعد بن ابی وقاص اولین کسی بود که در راه اسلام تیر انداخت(الجعفريات (الأشعثيات)، ص: ۲۴۰)، ولی به خاطر حسادت، حاضر نشد بعد از خلیفۀ دوم در شورایی که تشکیل شد به حضرت علی(ع) رأی دهد با اینکه می دانست حق با علی(ع) است. در زمان حکومت حضرت علی (ع) نیز حاضر نشد با ایشان بیعت کند. او شخصیتی داشت که اگرچه در موقعیت های مختلف در ظاهر از حضرت علی (ع) دفاع می کرد، امام نسبت به حضرت حسادت داشت. حسادت سعد نسبت به حضرت علی(ع) طوری بود که باعث شک و تردید او شده بود. حسادت، شک و تردید می آورد به طوری که فرد بین حق و باطل قرار میگیرد و مسیر وسط و اعتدال را در پیش میگیرد. این روحیه خواصی است که حسادت دارند. حسادت این کار را با آدم میکند. بعد یک قیافۀ حق به جانب هم میگیرند که «من هنوز حق را تشخیص ندادهام و باید بررسی کرد». معمولاً حسودها وسط را میگیرند و قیافۀ حق به جانب و متعادلی به خودشان میگیرند؛ نه حق، نه باطل. یک قیافۀ اعتدالی به خودشان میگیرند، مخصوصاً اگر جبهۀ حق دچار مشکلاتی شده باشد؛ اینها دیگر نانشان توی روغن است. اینها از وسط راه میروند و بین حق و باطل قرار میگیرند. اینها روحیۀ خواصی است که تأثیر اجتماعی-سیاسی دارند ولی آغشته به حسادت هستند. حسادت یکی از رذیلههای پایه، برای گناه سیاسی- اجتماعی است.
.
.
#نشریه_۶۱_شماره_۹۷
.
.🆔
@nashr61