اولا:
همچنان که عملکرد و مواضع موج دوم طالبان بسیار متفاوت از موج اول طالبان هست، همچنان عملکرد و مواضع تحریرالشام بسیار متفاوت از داعشه که با براه انداختن موج کشتار و آدمسوزی و رعب پیش میرفت.
پس باید سنجیده بشه که تحریرالشام چقدر برای حفظ جان شیعیان و حفظ حرمت حرمها قابل مذاکره است.
ثانیا:
تحریر الشام وعده حکومت دموکراتیک داده. باید بررسی بشه که چقدر پایبند این وعده است که اگر واقعا بدان ملتزم باشد معلوم نیست که خروجیش دولتی در تضاد با منافع ایران و محور مقاومت باشد. ممکنه دولتش حداقل در عرصه عمل موضع بی طرف بگیرد که میشود مثل همین چیزی که در یک سال اخیر بود که بشار از جبهه مقاومت فاصله گرفته بود.
ثالثا:
بشار اخیرا از جبهه مقاومت فاصله گرفته بود پیشنهاد حمایت ایران رو هم رد کرد که یک علتش مزخرفات بعضی کانالهای بظاهر انقلابی بود که گفتن ایران پشت سیدحسن نصرالله رو خالی کرده و این موجب بی اعتمادی بشار به ایران شد.
رابعا:
ایران همیشه سیاستش عدم تقابل با مردم بوده. حال اگه نظرسنجیهای نشون بده که اکثریت مردم از بشار ناراضی هستن و خواهان تغییر نظام، اگر این اکثریت انقلاب نکنن، میتوان حکومت حاکم رو به رسمیت شناخت ولی اگر برای تغییر نظام قیام کنن ایران هیچ وقت خودشو در مقابل این انقلاب قرار نخواهد داد.
خامسا:
با دولتها میشه جنگید ولی با مردم نمیشه. مردم نیاز دارن که توجیه بشن، نیاز دارن که تجربه کنن، همچنان که مردم کوفه قدرنشناس علی(ع)، نیاز داشتن طعم حکومت ابن زیاد رو بچشن.
سادسا:
بشار متاسفانه علی رغم همه توصیه ها، نتونست با برگذاری انتخابات، برای دولتش پشتوانه مردمی ایجاد کند.
سابعا:
متاسفانه بشار هم مثل قذافی فریب وعده های پوچ غرب رو خورد و به پیشنهاد حمایت ایران دست رد زد.
🖋 داودی