به روایت نویسنده/ جایی که باید سراغ واقعیت رفت محمد قائم خانی «سیمرغ سی مرغ» مؤلف: محمدقائم خانی ناشر: شرکت چاپ و نشر بین‌الملل، چاپ اول 1400 216 صفحه، 42000 تومان اگر قرار باشد شما بخشی از تاریخ را بازگو کنید، یا بنویسید، باید بتوانید از منظری عمومی، از نقطه‌ای مشترک و در فضایی بین الاذهانی به حوادث و وقایع نگاهی بیندازید. اگر کسی نتواند چنین بیانی داشته باشد، فارغ از این که حقیقت را می‌داند یا نه، چقدر به واقعیت دسترسی دارد، و چه میزان به پاسخ سوال‌ها رسیده، نمی‌تواند رأیی درباره تاریخ صادر کند. برای همین سروکار داشتن با تاریخ، ما را از مواضع شخصی جدا می‌کند به سمت موضع عمومی، و یا آن دو را به هم نزدیک می‌کند تا قابلیت طرح مسائل ایجاد بشود. مثلاً یک اتفاق که در کتاب «سیمرغ سی مرغ» هم بخشی از آن را آورده‌ام، گفت‌وگوی آیت‌الله حکیم و امام‌خمینی در نجف است. امام از ترکیه راه افتاده آمده بغداد، از آنجا رفته کاظمین و کربلا، حالا وارد نجف شده‌است. «در شارع الرسول نجف مستقر شدند. علما آمدند به دیدارش. فردایش آقای حکیم نیز آمد. 26 مهر آقای خمینی به دیدار آقای حکیم رفت. - خوب است جنابعالی سفری به ایران بفرمایید تا از نزدیک مشاهده کنید بر این ملت مسلمان چه می‌گذرد... 800 دختر و 800 پسر به عنوان دعا در محلی به جان هم انداختند. به عناون دعا چه کرده‌اند؟ از گفتنش خجلم. - شما که اینجا هستید من لطفی ندارد ایران بروم. وانگهی چه می‌شود کرد؟ چه اثری دارد؟ - اما قطعاً اثر دارد ... اگر علما اتحاد داشته باشند به خدا اثر دارد. ... - اقدامی حاد کنیم مردم از ما تبعیت نمی‌کنند... برای دین سینه چاک نمی‌کنند ... مرید شهوات و اغراض مادیه هستند. - ما که قیام کردیم و از احدی به جز مزید احترام و سلام و دست‌بوسی ندیدیم ... در تبعید ترکیه به یکی از دهات رفتم ... آتاتورک ده را محاصره و چهل نفر از علمای ترکیه را به قتل رسانید ... علمای شیعه در این خطر عظیمی که بر دیانتشان وارد آمده، خون از دماغ‌شان نیامد ... بگذارید تاریخ ثبت کند که وقتی دین مورد حمله واقع شد، عده‌ای از علمای شیعه قیام کردند و دسته‌ای از آن‌ها کشته شدند. - تاریخ چه فایده دارد؟ اثر باید داشت باشد. - ... مگر قیام حسین ابن علی (ع) به تاریخ خدمت موثری نکرد؟ ... - راجع به امام حسن (ع) چه می‌فرمایید؟ ... - اگر امام حسن (ع) هم به اندازه شما مرید داشت قیام می‌کرد ... شما در تمام ممالک اسلامی مقلد و مرید دارید که یکی از آنها خود من می‌باشم. شما بیفتید جلو و من و همه عقب شما تبعیت می‌کنیم. آقای حکیم در جریان مبارزات ضدانگلیسی در عراق، خون‌های زیادی را ریخته بر خاک دیده بود، بی آنکه طرفی هم بسته شود. تجربه، ترسانش کرده بود از دم‌دمی‌مزاج‌های حزب بادی.» ادامه... https://www.alef.ir/news/4001125130.html