دانشگاه بلژیک پذیرش گرفته بود، اما خانه پیدا نمی کرد. دوستان پیشنهاد دادند نذر شهید
#ابراهیم_هادی کن. نذر کرد.
فردای اون روز سه نفر در بلژیک تماس گرفتند و هر کدام محلی را معرفی کردند. وقتی تحقیق کرد، هر سه نفر که با هم مرتبط هم نبودند یک خانه را معرفی کرده بودند! رفت. یک خانواده شیعه شده بودند که چند فرزند داشتند و به تازگی پدر را هم از دست داده بودند. خانم خانه از حضور ایشان خیلی خوشحال شده بود و به این دوست ایرانی یک اتاق از خانه خود را اجاره داده بود. نیت داشت که هم کمکی کرده باشد و هم کمک کار شود این میهمان و گاهی کنار بچههایش باشد در مواقع خاص.
این خانم ایرانی چندین ماه در آن خانه ماند و حقیقتا کمک دو طرفه شد، در نهایت هم که شرایط جوری شد که دیگر باید جابجا میشد، خانم خانه هیچ اجارهای از ایشان نگرفت و وقتی هم میخواست از آنجا نقل مکان کند، خودش او را به مقصد که کشوری دیگر بود رساند.
حالا چندین سال است که با هم دوست هستند و کلی از هم کمک فکری در حوزه دینی و اجتماعی و سیاسی میگیرند.
اطراف ما پر است از این وقایع و اتفاقات. انقدر پر تکرار است که دیگر عادی شده که به محض گرفتاری و ایجاد مانع در زندگی، توسل کنیم و منتظر عنایات ویژه شهدا، اهل بیت و خداوند کریم باشیم. چه شیرین است این سبک زندگی و چه حالی می کنند کسانی که با قدرت ایمان از این امکانات فرامادی بهرهمند میشوند. و چه مغبوناند کسانی که با انکار این نیروها از بسیاری از بهرهها در همین دنیا، محروم میمانند، چه برسد به دنیای ابدی.
✍🏻 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 از فرانسه، هلند و ایران