وقتی آن خانم رفت به مادرم گفتم که چرا همه گفته‌های او را ننوشتید؟ مادرم گفت: در نامه نباید از کلمات نامناسب و بد استفاده کرد نامه برای خودش حرمت دارد. علاوه بر این ترجمه این فحش‌ها کار آسانی نیست و نمی‌توان همه آنها را ترجمه کرد. این خانم عصبانی بود و از روی ناچاری و فشار زندگی این حرف‌ها را برزبان می‌راند و نهایتا این‌که من نمی‌خواهم با نامه نوشتنم باعث ایجاد کدورت شده و بین دو نفر فاصله بیاندازم من باید متن نامه را طوری بنویسم که منظور نویسنده را برسانم و در عین حال باعث الفت و مهربانی آنها بشوم. کلامات می‌توانند ویران کننده یا سازنده باشند من باید تا حد امکان از کلمات سازنده استفاده کنم.  این نامه در تهران به دست شوهر آن خانم رسیده بود چون خودش سواد نداشت نامه را به صاحب‌کارش داده بود تا برایش بخواند بعدا او تعریف می‌کرد که وقتی نامه را می‌خواند هر دو گریه می‌کردند صاحب‌کارش تحت تاثیر نامه قرار گرفته و آن زمان ۲۰ تومان پول و کلی لباس و پارچه و قند و چای و ... خریده و به او داده بود تا به خانواده‌ی خودش بفرستد و همراه آن یک نامه بسیار زیبایی از طرف آن مرد خطاب به همسرش نوشته بود و در آن نامه از این‌که در این مدت کوتاهی کرده عذرخواهی نموده بود دو هفته بعد یکی از اهالی روستا نامه آن مرد را به همراه پول و وسایل ارسالی تحویل خانواده‌اش داده بودند. هوا تاریک شده بود همان خانم با نامه وارد خانه ما شد و در حالی که آمار وسایل ارسالی شوهرش را گزارش  می‌داد نامه را به مادرم داد من هم با اشتیاق می‌خواستم پاسخ نامه را بدانم مادرم شروع به خواندن نامه کرد متن بسیار زیبا و ادبی داشت تا آن زمان نامه‌ای به آن زیبایی ندیده بودم وقتی نامه را می‌خواند آن خانم هم می‌خندید و هم گریه می‌کرد یکی دو بار از خوش‌حالی خودش را جابجا کرد و بعد خطاب به مادرم گفت:  هر دفعه با زبان خوش نامه می‌نوشتم اثری نداشت این دفعه که آن فحش‌ها را نوشتم دیدی چه قدر موثر شد با مردها نمی‌شود با زبان خوش صحبت کرد آن‌ها زبان خوش را نمی‌فهمند همیشه باید با زبان تند و محکم با اینها برخورد کرد این فحش‌های من آن‌قدر کارساز بود که بی‌چاره شوهرم از ترسش برای من و همه بچه‌ها کلی لباس و کفش فرستاده و آن‌قدر پول و قند و چای ارسال کرده که برای چند سالمان کفایت می‌کند. مادرم دست آن خانم را در دستش گرفت و گفت فلانی فحش هیچ وقت جواب نداده و نخواهد داد فحش کینه و کدورت تولید می‌کند من با اجازه شما می‌دانستم که آن روز شما از روی عصبانیت آن حرف‌ها را می‌زنی سعی کردم مشکلات را با زبان نرم و ملایم و با منطق بیان کنم و می‌بینی که نرمی و ملایمت تاثیر داشت و جواب داد و من پیشنهاد می‌کنم اگر می‌خواهی از حرفت نتیجه بگیری با مهربانی و عطوفت با همسرت صحبت کن و اگر می‌خواهی پیروز جنگ و دعوا باشی همان کاری را بکن که خودت دوست داری. آن روز من به قدرت واژه‌ها در ارتباطات پی بردم و امروز کاملا نقش این واژه‌ها را در سطح جامعه می‌بینم و لمس می‌کنم. کاش یک روز می‌شد واژه‌ها را بازنگری و پاک‌سازی می‌کردیم تا بعضی از آن‌ها که باعث نفرت و کدورت می‌شوند از فرهنگ‌ها پاک شود و آیندگان آنها را نبینند و بکار نبرند.