📖 پشه و شیر پشّه‌ای گَردان چو گَردی در فضا پشت یال شیری افتاد از قضا بس‌که آن ناچیز خودبینیش بود پیش خود بر شیر سنگینیش بود لحظه‌ای نگذشته با شیر کلان، گفت آن مسکین نادان: کای فلان گر تو را بر یال سنگینیم ما بازگو تا بیش ننشینیم ما شیر گفت: از این زمان تا هر زمان هرکجایی هرچه می‌خواهی بمان گرنه خود گفتی به یالم جسته‌ای من ندانستم کجا بنشسته‌ای 🔸 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛