📖
اَنار شو که تمام لب تو را بمکم
به بغضم این‌همه سوزن مزن که می‌ترکم

شب است و عطر خوش نان تاز‌ی تنِ تو
بگو چه کار کنم با دل پر از کپکم؟

دهانم آب می‌افتد، چقدر می‌افتد
دهانم آب برایت، انارِ با نمکم!

اَنار سوخته‌ام من، دل مرا بچلان
نمک بریز و بنوش از دلِ ترک ترکم

شبی که بغض کنی، صبح می‌چکد گل گل
صدای گریه‌ی تو از لبان نی‌لبکم

مخواه دختر چوپان! که باد حمله کند
به دشت‌های پر از گله‌های شاپرکم

تو می‌شوی ملکه، گوشواره‌ات گیلاس
بساز با نخ گیسوت، تاج و قاصدکم

شبیه تکه‌ی ابری غریبه‌ام تو بگو
به چشمهات که باران کنند نم‌نمکم

ببین به دست من، این تا به فرق در مرداب
بدل شده‌ است به فریاد آخرین کمکم

تو چون عروسک خاموش قصه‌ها شده‌ای
و من غریبه‌ی شهر هزار آدمکم

شبیه غربت یک لاک‌پشت در برکه
همیشه دور و بر چشمهات می‌پلکم
🔺 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛