‌ یک چیزهایی هیچوقت عادی نمیشود بچه دار شدن مثل یک جادوست مثل افسانه اي شیرین و عجیب‌وغریب کـه سخت میشود باورش کرد آخر چطور می‌شود یک دفعه مادر شد همین کـه نخستین بار نقطه اي تپنده را نشانت میدهند و میگویند این بچه شماست، همه چیز تغییر می‌کند دستت را می‌گذاری روی شکم ات و حس میکنی از هم اکنون باید قویتر باشی باید محافظت کنی از این نقطه تپنده کوچک باید حامی اش باشی، همراهش باشی شروع بـه تکان خوردن کـه میکند فکر میکنی دیگر خودت نیستی دیگر پاهایت روی زمین نیست لذتی وجودت را میگیرد کـه با کمتر چیزی قابل قیاس اسـت با گذشت هرروز و هرماه چقدر عاشق تر می شوي چقدر قلبت میتپد برایش قلبت میتپد برای اویی کـه هیچ نمیدانی چـه شکلی خواهد بود چشمهایش، دهانش، انگشت هایش از همین روزها اسـت کـه نگرانش می شوي کـه چرا تکان نمی‌خورد، چرا نمی‌چرخد، چرا با لگدهایش نمی‌گوید مـن این جا هستم. بارداری مثل یک جور جادوست، جادویی کـه همه چیز را تغییر می‌دهد جادویی کـه تـو را تغییر می‌دهد و دیگر اسمت را برای همیشه عوض می‌کند بعد از این کسی هست کـه تـو را مادر صدا خواهد کرد مادر ❤️ @naslmahdavi_1405