🏚 *نامه‌ی سرگشاده‌ای از مستاجر به موجر* تو موجر شدی بنده مستاجرم همیشه تو بودی که دادی قِرَم قرم داده‌ای در کم‌وبیش‌ها زبانت زده بر تنم نیش‌ها ضعیفم من اما تو گردن‌کلفت همیشه به من می‌زنی حرف مُفت تو همبر شدی و فلافل منم گرفتار صد نوع مشکل منم کبابی تو و نانِ خالی منم تو جام طلایی، سفالی منم تو نوشابه‌ای و منم آب گرم تو جیری منم بدترین نوع چرم تویی گُنده و بنده بسیار ریز تو بر صندلی بنده در زیر میز تویی خانه‌دار و ندارش منم به این زجر ممتد دچارش منم به هر ساز تو بنده رقصیده‌ام پر از خشم با خنده رقصیده‌ام سر میهمان گیر دادی به من سر زایمان گیر دادی به من چرا از تعهد گذرکرده‌ای؟ چرا بچه‌ی تازه آورده‌ای؟ جوابم بده ماه قبلی چه‌کار به اینجا شده مادرت رهسپار؟ سر سال نو باز هم سَخت و سِفت نمایی مرا توی پاگَرد خفت که این بهترین خانه‌ی عالمه بدان اینکه خیلی اجاره‌ت کمه تو باید دهی مبلغی بیشتر به این خانه داری تمایل اگر که یا باید این نرخ عالی شود و یا باید این خانه خالی شود کرایه دو روزی اگر دیر شد سراپای رفتار تو گیر شد که این قصر من رایگان دست توست اجاره‌ست یک شیوه‌ی نادرست غلط کردم آن را سپردم به تو سپردم به این مبلغ کم به تو بدین پول ناچیز کردی خَرَم کنی سوء برداشت از این کرم بکن خالی این قصر را زودتر وگرنه کنم پاسبان را خبر خلاصه به هر شیوه این چند سال گرفتی تو ای موجر از بنده حال مکیدی چو زالو ز تن خون من شده خون دل قاتُقِ نونِ من همیشه تویی توی کابوس‌هام حلالت نباشد همه بوس‌هام به تو چاکرم، مخلصم گفته‌ام تو را خوب و صاحب‌کرم گفته‌ام مگر مهربان‌تر شوی با حقیر نگویی اجاره‌م شده باز دیر به من زجر دادی تو اما زیاد ندادی به من فرصت انتقاد گذشت از من این روزگاران به درد ولی با کسی بد نکن نیک‌مرد نکن ظلم در حق مستاجران که مستاجری خود به ملک جهان 🏡احمد رفیعی وردنجانی🏡 📌eitaa.com/natanzim