🏚 با هزار منت خونه رو که توی یک کوچه یک‌ونیم‌متری بود از پیرمرد بازنشسته ارتشی خریدیم. فردای اسباب‌کشی با سروَصدایی شبیه توپ و تانک از خواب بیدار شدم. رفتم دم در، دیدم لودر اومده و خونه روبه‌رویی رو از جا کنده! بعد از دیوارکشی و بالتبع عقب‌نشینی زمین روبه‌رومون، کوچه دقیقا تا انتهای خونه‌ی ما شد سه‌متری و قیمت خونه ما ظرف بیست‌وچهار ساعت سه برابر شد! پیرمرد که اومده بود برای خداحافظی، به‌نظرم سکته ناقصی زده بود. 🏡ابوالقاسم سیفی🏡 📌eitaa.com/natanzim