سحرگـاه سی‌ام و حالا درست در یک قــ🚶🏻‍♂ـــدمی پایان آغاز کرده‌ام مدح و سپاس‌گزاری‌ات را و درست یک نفس مانده به خاتمه من تازه نفس تازه کرد‌ه‌ام برای دویـــ🏃🏻ــدن و رسیدن به آغوش تو أَطْمَعَنِى فِى أَنْ أَسْأَلَكَ مَا لَا أَسْتَوْجِبُهُ مِنْكَ از تو طـــ🤲🏻ــــلب می‌کنم آنچه را که لایق داشتنش نیستم از تو خودت را می‌خواهم که جامع صفاتی و منتهای تمام حاجات و فقیر درگاهت بودن بالاتر از هر ثـــ💎ــروتی است وَ أَنَا أَشْهَدُ بِأَنَّكَ أَنْتَ اللّٰهُ لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ الْمُعْطِى عِبادَكَ بِلا سُؤالٍ و تو خدایی که پیش از آنکه لب به حاجت باز کنم و یا حتی به حاجت خویش بیندیشم عطـــــ💚ـــا می‌کنی بیش از آنچه که می‌خواهم و در عطایت بازگشت و پس گرفتنی نخواهد بود إِنَّكَ تَدْعُونِى فَأُوَلِّى عَنْكَ وَ تَتَحَبَّبُ إِلَىَّ فَأَتَبَغَّضُ إِلَيْكَ وَ تَتَوَدَّدُ إِلَىَّ فَلَا أَقْبَلُ مِنْكَ و من همان بنده‌ام که گستاخی و گناه شده‌ است عادت روزمره‌ام و آنقدر غرق در سیاهیم که دست رد میــــ🤦🏻‍♂ــــزنم به طعام محبت و شراب طهور رحمتت در حالی که نیازمنـــ🥀ـــــدترینم به تو أَسْأَلُكَ يَا رَبِّ مِنَ الْخَيْرِ كُلِّهِ مَا عَلِمْتُ مِنْهُ وَ مَا لَمْ أَعْلَمْ‏ و حالا درست لحظه‌ای که روی خط پایان ایستاده‌ام و تو آمده‌ای به بدرقه بعد سی روز مهمانی و پذیرایی توشه‌ای هم می‌دهی برای بعد از این تا در راه نمانم و راه گم نکنم و من می‌خواهـــ🤲🏻ــمت می‌خواهمت که تو بالاترین و تمام خیری خدایا ما نه آداب دعا می‌دانیم نه توان دعا داریم پس عطا کن آنچه را که گفتیم و نگفتیم و تو آگاه‌ترینی به حال بندگانت دلمان خیــــ💔ـــلـــی تنگ می‌شود برای ضیافتت برای افتــــ🌿ــتاح و ابوحـــ🌺ـــمزه و جوشـــ💫ــن برای افطــــ✨ـــار و ســــ🌙ـــحر و برای رمضـــــ💝ـــان وقت وداع است و وداع سخت‌ترین لحظـــ💔ـــات عمر است برگرفته از دعای افتتاح دعای یستشیر دعای ابوحمزه ثمالی