. اونجا ڪـه وحشی بافقی میڪَـه: ما چون ز درے پاے ڪـشیدیم ، ڪـشیدیم..... امید ز هر ڪـس ڪـه بریدیم ....بریدیم دل نیست ڪـبوتر ڪـه چو برخاست نشیند..... از ڪَـوشهٔ بامی ڪــه پریدیم، پریدیم رم دادن صید خود از آغاز غلط بود حالا ڪـه رماندے وُ رمیدیم ، رمیدیم...‌!!