. سلام_الله_علیها عج ۱۱۵۳ بیا آقا بیا امروز توی روضه‌ی زهرا بمیرم واسه غریبی مولا بیا آقا ای بود و نبودم ای تمام هستم ای ماه دل آرا دلتنگ تو هستم می‌بینی مادرت افتاد از نوا یابن الحسن ای آقای ما کارش به‌جایی رسیده است که در نمیاد ازش صدا **** گل حیدر توی شعله سوختی و شدی پرپر دیدم مونده بودی تو به زیر در گل حیدر دیگه نمیتونی تو برخیزی از جا ای پا به ماهم کشتن تورو با پا می‌میرم که می‌زدنت چه بی خبر تورو میزدن چهل نفر بخدا سرم تیر می‌کشه آخه زدنت از پشت سر می‌میرم توو شلوغیا می‌زد تورو یه غلام سیا می‌زد تورو غلاف و لگد به جای خود با هیزم چرا می‌زد تورو **** در افتاده درو هل دادن که مادر افتاده به زیر در زهرا با سر افتاده در افتاده دیدم که چل تن با کینه رسیدن ناموس علی رو بین خون کشیدن رد شدن از رو دری که افروخته بود از رو مادری که سوخته بود انقد کوبیدن با پا رو در که میخو به سینه دوخته بود دیدم که زخم پهلوی تو کاری بود از سینه‌ت خونابه جاری بود یه جوری درفشار دادن روی زمین از تو باری بود **** چه غمگینی چرا راه نرفته تو می‌شینی مغیره داره دست سنگینی چه غمگینی این جدایی والله سخته واسه حیدر بی‌تاب حسینی این ساعت آخر قرارِ بعدیمون توی گودال کنار تن پامال وقتی که حسین ما از عطش میره از حال می‌بینی که برش می‌گردونن تنشو می‌سوزونن استخون سینه‌شو نعل اسبا می‌شکونن **** ✍ 👇 @navaye_asheghaan