.
غزل پیوسته - میلاد امام رضا علیه السلام
دارد هوایی می شود حالِ کبوترها
با تو چه نورانی ست اقبالِ کبوترها
وقتی که دورِ مرقدِ خورشید می گردند
خورشید می آید به دنبالِ کبوترها
از چوب پَرهایی که خُدّامِ حرم دارند
دیدم کرامت تا پر و بالِ کبوترها
باران نمی بارد ولی با چشمهایِ خیس
بارانی است اوضاع و احوالِ کبوترها
آنقدر خوبی دیده ام که عبدتان باشم
مثلِ کبوترهایِ گنبد جَلدتان باشم
مثلِ کبوترهایِ صحنِ پاکِ خورشیدم
دنیا عزیزم کرد تا دورِ تو چرخیدم
دور از حرم تاریک و سرد و بی رمق بودم
امّا همین که آمدم پیشِ تو تابیدم
افتاد عکسم در دلِ آیینه کاری ها
خود را کنارِ یار در باغِ جَنان دیدم
طعمِ عسل را خوب فهمیدم از آن لحظه
که قسمتم بود و ضریحِ عشق بوسیدم
حالا همین بوسه برایِ من شده رویا
یادِ ضریحت می کند بیچاره ام یارا
از دور چشمم زائرِ گلدسته هایِ توست
چه خوب چه بد این غلامِ تو برایِ توست
رویایِ شیرینِ شب و روزِ گدایِ تو
قدرِ دو رکعت خلوتی پایینِ پایِ توست
دلشوره یِ ماهِ محرّم کشته نوکر را
شرطِ زدن بر سینه می دانم رضایِ توست
بی تابِ ظهرِ اربعینم از همین حالا
اصلاِ هَلابیکُم لِزُوّارِ... نوایِ توست
امضا بزن حکمِ مرا ای دارو و درمان
سلطانِ عالم یارضا جانیم سَنَه گوُربان
عطشانِ جامِ آبِ سقّاخانه یِ یارم
به صاحبِ این گنبد و پرچم بدهکارم
کاری نکردم که بگویم نوکرت هستم
رخصت بده تنها بگویم دوستت دارم
آرامشِ من خواهشِ هر روزه ام این است
بگذار صورت بر ضریحِ یار بگذارم
عیدیِ جشنِ تو زیارت با دلی آرام
هر جا که دلواپس شدم یادِ علمدارم
دلواپسِ طفلِ رباب است و زمین خورده
با ندبه یِ اهلِ حرم امُ البنین مُرده
۹۹/۴/۱۰📃
#میلاد
#امام_رضا_علیه_السلام
#حسین_ایمانی
#دهه_کرامت