. قتلگاه، اشک و آه از روی بلندی می کنم نگاه آسمون شد سیاه خون میون گودی افتاده به راه "سیّدی ماکو مِثلُکَ الغریب" العطش شد عیان شد محّرمِ تو ماه رمضان نیمه جان ، بی توان آخ چه بد به جونت افتاده سنان دشمن نابکار برده از دل عقیله‌ات قرار زیر پا سنگ و خاک رو تنت شده شبیه نیزه‌زار "سیّدی ماکو مِثلُکَ الغریب" دل پُرِ دلهره یکی نیست بگه نکِش نمیبُره با غضب میکِشه چقدَر توی دلش تنفُره کربلا، نینوا پیرمردا میزدندت با عصا تن تو رو زمین سر تو رفته به روی نیزه‌ها "سیّدی ماکو مِثلُکَ الغریب" هلهله شد زیاد وای صدای سُم مرکبا میاد شعله زد خیمه‌ها هر چی داد زدم نمیرسن به داد کربلاست محشری آخ چه بد دردیه بی‌برادری چون که نیست یاوری میکِشن از سر ماها روسری "سیّدی ماکو مِثلُکَ الغریب" اف به این روزگار مگه غارت حرم شد افتخار؟! ای هوار ، بی‌قرار عمه میگه به رقیه "الفرار" "سیّدی ماکو مِثلُکَ الغریب" 👇