حضرت سكينه در قتلگاه
سپس سكينه جسد پدر را به آغوش كشيد. در اين هنگام عده اي از باديه نشينان جمع شد ند واورا از جسد ا مام عليه السلام جدا كردند. از حضرت سكينه نقل شده است در آن زمان از پدرم شنيدم كه مي فرمود:
شيعتي ما اِن شربتم ماء عذب فاذكروني
او سمعتم بغريب او شهيد فاندُوبوني
وانا السبط الذي من غير جرم قتلوني
و بجُرد الخيل بعد القتل عمدا سحِقوني
لَيتكم في يوم عاشوراء جميعا تنظروني
كيف اَسْتسقي لطفلي فأبوا ان يرحموني(الخ)
پيروان من ! هرگاه آب گوارا نوشيديد مرا ياد كنيد.
ويا اگر از غريب و شهيدخبري شنيديد براي من عزاداري كنيد
من فرزند دختر پيغمبرم كه بي هيچ جرمي مرا كشتند.
و بعد از كشتن با حركت اسبها بدنم را كو بيد ند.
اي كاش همه شما روز عاشورا بوديد ومي ديد يد.
كه چگونه براي كودكم آب خواستم اما آنها بي رحما نه سر باز زد ند .
از جمله عبارا تي كه از حضرت سكينه در گفتگو ي با پيكر پدر نقل شده اين ا ست.
يـا ابتــاه اُنــــظر الي رؤوسـنَا
المكشوفه ، والي اكبادناَ الملهومه،
والي عمتي المضروبه
پدرم به سرهاي برهنه ما ودرون غمزده ما وبه عمه كتك خورده ام، نگاه كن .
فرياد ا لرحيل
دراين حال كسي فرياد زد. حركت مي كنيم
ُفقالت للسائق: يا هاذا بالله عليكم
انتم اليوم مُقيمون اَم راحلون ؟
قال : بَل راحلون، قالت اِذا عَزَمتم
بالرحيل فَسَيروا بهذا النسوة وَ
اتْرُكوني عند والدي ابكي عليه
فان مِتُّ سَقَطَ عنكم دَمي ، ولاذت
بالحسين و وَاستجارَت به فَدَفَعها
.عنه و جذبها من جوار ا بيها
حضرت سكينه به سردسته آنها گفت: اي شخص شما را به خدا آيا امروز دراين سرزمين مي مانيد ويا از اينجا مي رويد؟ گفت: مي رويم ، فرمود: وقتي كه خواستيد برويد اين با نوان را ببريد ومرا نزدپدرم واگذاريد تا براو بگريم. اگر بميرم چيزي بر عهده شما نيست وبه حسين عليه السلام چسبيد وبه او پناه برد ا ما آنها ا ورا ازپيكر امام عليه السلام جدا و از كنار او دور كردند.
📚مصباح الحرمین
.