واحد سنگین خونه می‌سوخت بخدا فاطمه بی بهونه می‌سوخت از جفای مردم زمونه می‌سوخت دیدم از ضربه ی تازیونه می‌سوخت جگرم سوخت فاطمه صدا میزد بال و پرم سوخت در خونه جلو چشمای ترم سوخت وسط آتیش کینه پسرم سوخت زندگیمو این خیره سرا خراب کردن با ضربه ی سیلی بی هوا خراب کردن این غصه رو با کی درمیون بزارم من دنیامو یه عده بی حیا خراب کردن دنیا_واسه علی تیره و تاره هیچکی_از دل من خبر نداره دیگه_حس میکنم آخر کاره زهرا نرو قرار علی_زهرا بمون کنار علی ........ دیدی آزار سینه زخمی شده از ضربه ی مسمار مونده خون تو هنوزم روی دیوار منه بیچاره رو کردی تو عزادار شده دشوار شستن پیرهنی که شده گل دار واسه ی موندن تو میکنم اصرار دیگه بعد تو علی میشه گرفتار گودی ِ چشای تو علی رو پیر کرده این حیدر غمدیده رو سر بزیر کرده این چشمای نیمه باز این بازوی زخمی از زندگی ِ بی تو علی رو سیر کرده زهرا_مثل همون روزای سابق کاشکی_پاشی وگرنه میکنم دق زهرا_روتو نگیر از منه عاشق زهرا نرو قرار علی_زهرا بمون کنار علی ......... نگرونم چطوری بعد تو من زنده بمونم سوت و کور میشه پس از دیگه خونم میشه پیشم بمونی یار جوونم پریشونم غصه ی رفتنت افتاده به جونم فاطمه رحمی به اشکای روونم چجوری فاتحه واسه تو بخونم تو پای علی محسنتم فدا کردی حتی واسه ی رفتنتم دعا کردی با گریه حسینو میگیری تو آغوشت یاد ِ لب تشنه ی تو خیمه ها کردی روضه_خوندی برا پیکر بی سر گریه_میکنی این لحظه‌ ی آخر یادِ _حنجره و ضربه ی خنجر زهرا نرو قرار علی_زهرا بمون کنار علی عجل لولیک الفرج هاشم محمدی آرا •┈┈••✾••┈┈•