. باید از جرم و گناه دیده استغفار کرد که مرا در محضر تو مانع از دیدار کرد ای گل نرجس خجالت می کشم از چشم‌خود با گناهانش مرا پیش نگاهت خار کرد توبه از آن سیّئاتی می کنم که روز وشب رفتنم تا خیمه ی سبز تو را دشوار کرد عفو کن این نوکری را که پس از هر توبه اش روبه رویت باز هم‌ بر معصیت اصرار کرد خوب می دانم اگر در خواب غفلت رفته ام باز یک گوشه نگاه تو مرا بیدار کرد کاش برگردی بزودی،ای طبیب دردها نوکر بیچاره را هجران تو بیمار کرد بی تو این دنیاست دوزخ،حق بده دوری تو قلب مجنون تو را از زندگی بیزار کرد سخت باشد گفتنش،دیروز فردی منتظر زیر بار فتنه ، دیدار تو را انکار کرد منتقم دیگر بیا ،در کوچه دیده مجتبی دست یک کافر،نگاه مادرت را تار کرد گوش کن ،خونخواه محسن ،مادر غم پرورت ناله ها از غیبتت بین در و دیوار کرد ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)